یادداشت های شتابزده: مرگ هاشمی رفسنجانی از آمران کشتار دهه شصت و طراحان اصلی کشتار سراسری زندانیان سیاسی در سال 1367 ، همایون ایوانی

بعد از مرگ موسوی اردبیلی، امشب یکی دیگر از مهره های اصلی رژیم جمهوری اسلامی، یعنی هاشمی رفسنجانی نیز مُرد. او از آغاز شکل گیری جمهوری اسلامی، یکی از چهره های اصلی حکومت اسلامی بود و در طراحی سرکوب و کشتار مخالفین سیاسی نقشی تعیین کننده داشت. به گزارش منابع و خبرگزاری های مختلف رژیم، بر اساس آخرین اخبار واصله، علی اکبر هاشمی رفسنجانی که غروب امروز (19 دی ماه 1395) در پی عارضه قلبی در بیمارستان بستری شده بود، دقایقی پیش مرد و تلاش برای احیای ضربان قلب او، از سوی پزشکان ناکام ماند. دلایل واقعی مرگ او، در لحظه کنونی روشن نیست، چرا که تاکنون روایتی در باب بیماری قلبی او گزارش نشده بود. موضوع جای تحقیق بیشتری دارد.ـ

گزارش خبرگزاری فارس رژیم چنین می گوید: «وی که ساعاتی قبل به دلیل عارضه قلبی در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شده بود علیرغم تلاش پزشکان در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت. برپایه این خبر محمد حاجی آقاجانی معاون درمان وزیر بهداشت در خصوص اقدامات پزشکی انجام شده برای آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: ایشان در ساعت 18 امروز به طور ناگهانی دچار ایست کامل قلبی شدند. وی افزود: ایشان بلافاصله به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شده و در اورژانس با حضور یک تیم کامل پزشکی و مجرب عملیات احیا آغاز شد. حاجی آقاجانی گفت: متاسفانه در ساعت 19.30 تلاش پزشکان بی‌نتیجه ماند و روح ایشان به ملکوت اعلی پیوست.»ـ

او شخصیتی مرتجع، ضدآزادی و ضدانقلاب داشت و ضدکمونیستی علاج ناپذیر بود. از نخستین مواردی که او خصومت خود را با نیروهای چپ و کمونیست در فردای قیام 1357 آشکار کرد، در مراسمی بود که به مناسبت ترور مطهری برگزار شد. مطهری از اعضای به اصطلاح «شورای انقلاب» اسلامی بود که توسط گروه فرقان ترور شد. او با این که گروه فرقان و ریشه های مذهبی آن را می شناخت، از این ترور برای شوراندن مردم علیه نیروهای کمونیست سود جست. در این راه تا آنجا پیش رفت که خمینی که در همان مراسم در بالای منبر بود، به او اشاره کرد که دیگر دست از فحاشی اش بردارد. اگر فیلم بدون سانسور آن در دسترس باشد، یکی از نمونه هایی است که شخصیت شارلاتان و هوچیگر رفسنجانی را آشکار می کند.

در حزب جمهوری اسلامی از گردانندگان اصلی حزب بود و لحظاتی قبل از انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر 1360، به طرز مشکوکی جلسه را ترک کرده بود. پس از آن با ترکیبی که با دستیاری احمد خمینی، ریاست مجلس و بالانس بین سیدعلی خامنه ای (به عنوان رئیس جمهور وقت) و میر حسین موسوی (به عنوان نخست وزیر وقت) انجام می داد، سکان اصلی سیاست گذاری جمهوری اسلامی در دهه شصت را در اختیار داشت.ـ

کشتارها را همچون سگی هار تبلیغ و تایید می کرد و چندی پیش قبل از مرگش دچار فراموشی شده بود، و به ناگاه منکر هار بودن خود شد. آخرین صحنه ای که از تلویزیون جمهوری اسلامی در بند ما در تابستان 1367 پخش شد و پس از آن تلویزیون را از بند خارج کردند، سخنرانی هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران بود که با روایت حمله مجاهدین در غرب کشور و ربط دادن آن با حضور مخالفین سیاسی در درون زندان ها، حاضرین در نماز جمعه را برای آغاز کشتار سراسری زندانیان سیاسی در روزها و ساعاتی پس از سخنرانی اش، توجیه می کرد.  او علاوه بر این که در سرکوب مخالفین در ایران و زندان دست داشت، طراحی و پیشبرد ترورهای خارج از کشور را نیز پشتیبانی می کرد.ـ

پس از مرگ خمینی، او با ذکر نقل قولی از خمینی،  باعث انتخاب علی خامنه ای رهبری رژیم اسلامی شد. او، در این پندار بود که کارها را به عنوان رئیس جمهور خودش می گرداند و یکی از دست نشاندگانش (علی خامنه ای) نیز سمت «رهبری» را به صورت صوری در دست خواهد داشت. منافع طبقاتی و الیگارشی های مختلف در درون رژیم، اما، تحلیل او را کمی با دست انداز مواجه ساختند. به همین خاطر، در دوران پس از ریاست جمهوری خود، همواره مهره هایی همچون خاتمی و میر حسین موسوی را به جلوی صحنه راند، تا وزن و نقش خود و الیگارشی ای که او نمایندگی می کرد، در مجموع حکومت بیش از پیش افزایش دهد.ـ

هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی

هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی

تکیه بر قدرت دولتی، و چنین کشتارهای بی رحمانه ای، برای رفسنجانی و خانواده اش، معنایی جز افزودن بر ثروتشان، غارت منابع نفتی و مالی مردم ایران نداشت. از سال ها قبل در کشورهای مختلف سرمایه  گذاری کرده اند تا در صورت سقوط رژیم، بخش زیادی از ثروت به سرقت رفته مردم ایران را در خارج از کشور داشته باشند. او تا دم مرگ، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی بود و از آن طریق در سیاست گذاری های استراتژیک حکومت اعمال نفوذ می کرد.ـ

اینک با رفتن یکی از مهره های استراتژیک جمهوری اسلامی، بایستی منتظر جابجایی های بسیاری در توازن قوای داخلی این حکومت بود، برهم خوردن چنین توازن قوایی در میان بالایی ها – حاکمان اسلامی ایران -، می تواند فرصت جدی و مهمی برای پایینی ها – طبقه کارگر، زحمتکشان و تمام مردم ایران باشد، که فشار از پایین را بیش از پیش با اعتراضات و اعتصابات خود برای مطالبه خواسته های حق طلبانه خود افزایش دهند. شب آبستن است تا چه زاید سحر!ـ

همایون ایوانی، نوزدهم دی ماه 1395

هشتم ژانویه 2017

Eine Antwort

  1. خبر sagt:

    صدور رای دادگاه برلین علیه رفسنجانی
    ====================
    دادگاه عالی برلین در ارتباط با صدور دستور ترور در رستوران میکونوس در برلین، سران جمهوری اسلامی از جمله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران را مقصر شناخت. حکم دادگاه عالی برلین در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ بعد از ۴ سال تحقیق و بررسی صادر شد. این دادگاه به‌طور رسمی از آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت، علی‌اکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه و علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات نام برد.
    رفسنجانی در آن زمان، پیش از اعلام رأی نهایی دادگاه میکونوس، دولت آلمان را تهدید کرده و گفته بود در صورتی که حکمی علیه ایران صادر شود، آلمان باید بداند که چه „امتیازاتی را در ایران از دست می‌دهد“.
    دادگاه عالی برلین ولی تسلیم این‌گونه فشارها نشد و در اواخر دور دوم ریاست جمهوری رفسنجانی او را به عنوان فردی که فرمان اجرای عملیات ترور میکونوس را داده است، شناسایی و محکوم کرد. در حکم دادگاه اعلام شد: «…رهبر، رئیس جمهور، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات و امنیت، فرمانده سپاه پاسداران … در „کمیته امور ویژه“، که ارگانی خارج از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، درباره ترور میکونوس تصمیم گرفته‌اند.»