پنج پرسش آرش از زندانيانِ سياسي در دهه ی 1360 – پاسخ‌های سودابه اردوان

کاری از سودابه اردوان
کاری از سودابه اردوان

ـ آیا كشتار تابستان 67 از ویژه گی خاصی برخوردار است؟

ـ تفاوت كشتار تابستان 67 با اعدام های سال های پیش از آن در كجاست؟

ـ اختلاف نظر در این مورد از كجا ناشی می‌شود؟

ـ آیا چنین اختلافی در بین خانواده های اعدام شدگان در داخل كشور هم مشاهده می شود؟

ـ آیا برجسته شدن یك برهه از جنایت، مثل كشتار تابستان 67 و قتل های سیاسی پائیز 77 (موسوم به قتل های زنجیره‌ای) از ابعاد جنایت های قبلی و بعدی جمهوری اسلامی می كاهد؟

***

سودابه اردوان، زندانی سیاسی

شهریور 1360 تا 26 اسفند 67

سخن گفتن در باره كشتار تابستان شصت و هفت و نیز سركوب های دهه شصت در زمانی كه ما شاهد خیزش ها و اعتراض های میلیونی مردم بعد از انتخابات هستیم باز هم مشكل تر می شود. دستگیر شدگان تظاهرات ها و زندانیان سیاسی همیشه برای رژیم جمهوری اسلامی حكم گروگان های جنگی را داشته اند. هر بار و در هر برهه ای از تاریخ پایه های رژیم بر اثر مبارزات مردم به لرزه افتاده جنایتكاران جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به اعتراضات مردمی زندانیان سیاسی را به دست جلادان خود سپرده اند با امید به اینكه بقیه مردم را ترسانده و به كنج خانه هایشان باز گردانند. سال شصت را همه به یاد داریم موج دستگیری های وحشیانه و بی حد و مرز رژیم در تمام شهر ها و همچنین لجام گسیختگی آن و بی پروایی مزدوران به حدی بود كه بقول لاجوردی پاسداران اجازه داشتند دستگیرشدگان را حتی در خیابان و پای دیوار ها به رگبار ببندند. در آن زمان جو رعب و وحشت بدی را به جامعه تحمیل كردند. هادی غفاری چماق دار معروف آن زمان در روزنامه ها در مقاله ای با تیتر آری من فاشیست هستم از اعمال غیر انسانی خویش دفاع بر می خیزد. اعدام های صد نفره دویست نفره سیصد نفره در روزنامه ها با بی پروایی به چاپ می رسد|همزمان من و سایرین كه در زندان اوین بودیم با شمردن تیر خلاص ها هنگام شب تعداد اعدامی ها را قبل از چاپ آن در روزنامه های روز بعد حدس می زدیم.ـ

دستگاه شكنجه و سركوب و تواب سازی رژیم جنایتكار جمهوری اسلامی در طول یك دهه نتوانست نتیجه ای آنچنان مطلوب برای جمهوری اسلامی بسازد تا اینكه در سال شصت و هفت و در پایان جنگ ایران وعراق و هنگام جام زهر نوشیدن خمینی رژیم باز هم خود را در موقعیتی خطرناك حس كرد و نتیجه آن قتل عام هزاران زندانی سیاسی بیگناه در سراسر كشور بود. این زندانیان اساساً حكم اعدام حتا در دادگاههای فرمایشی رژیم را نداشتند بسیاری از آنها سال ها بود كه در زندان ملی كشی می كردند و منتظر آزادیشان بودند. در این كشت و كشتار ها رژیم حتا به زندانیان در بند هم بسنده نكرد و شمار بسیاری از زندانیانی را كه سال ها پیش آزاد شده بودند دوباره به دام انداخت و به قتل رساند. این زندانیان قدرت خود را با مقاومت هایشان در طی سال ها شكنجه و آزارهای مدام و حیوانی رژیم به اثبات رسانده بودند و هر یك به نوبه خود باعث ترس مزدوران و عمال جمهوری اسلامی بودند.هر چه بود با زدن سروهای ایستاده آرزو های رژیم برآورده نشد چرا كه افكار كوتاه و عقل ناقص قاتلان فكر جوانه ها را نكرده بود.ـ

رژیم هر بار و در هر اعتراض و خیزش های مردمی نجات خود را در كشتار های شنیع مردمان آزایخواه و انسان های بیگناه جستجو می كند. هزاران نفر در حوادث اخیر دستگیر شده اند. اكنون بزرگترین سوال و دلشوره اجتماعی جامعه ایران این است این بار رژیم چه برنامه شومی را برای بقای خود در سر دارد؟

مردم با اعتراض های میلیونی خود سیلی محكمی را به گوش سركردگان جمهور ی اسلامی نواخته اند اما این جرثومه فساد و انسان كش را از پای درنیاورده اند هر لحظه تا پایان مرگش باید منتظر جنایت های بیشتر كه نشانی از دست و پا زدن های مزبوحانه اش است باید بود. سوال دیگر این است: چه باید كرد؟ قلم ها بكار افتاده و رهنمودها آغاز شده است ما كه تجربه سی سال جنایت های جمهوری اسلامی را داریم چطور باید به مقابله با آن بر خیزیم؟ هر انسان آزادیخواهی كه كشته می شود چه در خیابان و چه درزندان مانند تكه ای از بدن ملت ایران است كه كنده می شود مردم به جان آمده از ظلم و بیداد رژیم در پیمانی نانوشته دست اتحاد كه آرزوی دیرینه ملت بود به یكدیكر داده اند و به مبارزه بر خواسته اند. اگر جواب این سوالات را در ابعاد اجتماعی آن نمی یابیم بهتر است همیشه از خود بپرسیم من چه می توانم بكنم؟

رژیم جمهوری اسلامی نیز مانند دیگر رژیم های فاشیست و دیكتاتور محكوم به فناست. دامنه جنایت ها و خیانت ها سال هاست كه از حد و مرز انسانی خود گذشته است. دیگر هر تك تك مردم ایران تلخی خفقان و ظلم و سركوب را حس كرده اند. سران جمهوری اسلامی راهی جز تسلیم خود به مردم ایران ندارند ادامه سركوب بیشتر انگیزه مبارزاتی مردم را قوی تر می سازد و ایجاد كوچكترین فضای آزاد تعداد بیشتری را به عرصه مبارزات بر حق مردم می كشاند. این همان گرداب مرگی است كه جمهوری اسلامی در نتیجه سال ها سركوب و خود كامگی و كشتار بهترین فرزندان این خلق برای خود فراهم آورده است.ـ

به نقل از آرش 103، مرداد 1388

برای دسترسی به مجموعه آرش شماره 103 به لینکهای زیر مراجعه کنید

http://arashmag.com/%D8%A2%D8%B1%D8%B4-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-103-3/

جلد آرش 103آرش 103 ص 1 تا 88

آرش 103 ص 89 تا143

آرش 103 ص 144 تا 209

آرش 103 ص 210 تا 283

آرش 103 ص 284 تا 322