دلدادگی، شعری از عباس سماکار

برای آیدا و احسان
دلدادگی
سکوت
عمق کور کلمه است
بردباری خاموش صخره ها ست
بی زبانی سخت و سنگینِ سنگ
تو از سکوتِ زلالِ چشمه می آئی
چشمانت جادوگر نگاه است
کلمه را سِحر می کنی
و واژه های گنگِ من
در خاموشی آسمان سبز غروب سرگشته می مانند
سکوت
تنفس عمیق هوا ست
زبانِ آه
افتادن بی صدای برگ است از درخت
در وصف تو واژه ها خاموش می شوند
بی صدا به وصف می آئی
و محو می شوی
اکنون
من مانده ام و غوغای هزار چلچله
که از گلوگاهم پرواز می کنند
تا ترا در واژه های بی نفس صدا بزنند
***
به نقل از
https://www.facebook.com/notes/abbas-samakar/%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3/1591660434224824/