قطاری که خالی می‌رود!، امین حصوری

اثری از سیاوش فانی در بزرگداشت یاد هزاران جانفشان در تابستان 67
اثری از سیاوش فانی در بزرگداشت یاد هزاران جانفشان در تابستان 67
بازنشر از تارنمای پروسه‌ي نقد

چنین به‌نظر می‌رسد که باید بی‌وقفه ارزیابی و داوری و دخالت کنیم؛ حتی اگر در مقاطعی هیچ رغبتی به درگیرشدن دگرباره با روندهای نمایشی که از همه‌‌ی پرده‌هایش بوی جان‌کاه شکست و خودتخریبی برمی‌خیزد نداشته باشیم؛ گواینکه بر ما به‌یقین معلوم نیست که این بی‌رغبیتی ما صرفاً حاصل سر‌خوردگی است یا از اطمینان نسبی به بی‌ثمر بودن این درگیری. اما دلیل این اجبار (باید) بسیار ساده است، و همزمان قاطع: این نمایشْ واقعی است و نه‌فقط واقعیت زندگی‌های‌ امروزمان را ترسیم می‌کند، بلکه بیش‌و‌کم مسیر بخشی از فرازهای آتی این واقعیت را هم ترسیم می‌کند (گیریم در هیات پرده‌های بعدی نمایش). پس روشن است که هر کاری که آگاهانه -در برابر روند جاری- می‌کنیم و یا نمی‌کنیم، نوعی مداخله است، بی‌نیاز به تصمیم پیشین ما برای مداخله‌گری یا کناره‌گیری، یا فرضاً اعلام بیرونی و حتی درونیِ این تصمیم. از این منظر، ارزیابی و داوری ما پایه‌ی برسازنده‌ی مداخله‌ای است که خواه‌ناخواه (فارغ از نیت‌مندی‌های‌مان) درگیر آن هستیم. اگر چنین است چه بهتر که ارزیابی‌ها و مداخله‌های‌مان را در مسیر جمعی‌تر و فعال‌تری قرار دهیم، یعنی در قدم نخست در معرض ارزیابی‌ها و داوری‌های «دیگران». در این‌معنا، سخن‌گفتن (با صدای بلند) نه‌فقط رویه‌ای‌ست برای شنیده‌شدن و شنیدن و خلق امکانات بازاندیشی و فراروی (در ساحت اندیشه‌ورزی درباره‌ی امر عمومی)، بلکه همچنین ضرورتی است برای غلبه بر انزوایی اجباری (جبر تاریخ؟!)؛ چرا که اندیشه‌ها و رویکردهای ما نسبت به نیروها و ساختارهای کلانی که زندگی‌ها و سرنوشت جمعی ما را در دستان خود گرفته‌اند، به‌میانجی بازیابی‌ و هم‌صدایی و تکثیر رویکردهای متجانس، هویت‌ساز اند؛ و دشوار بتوان سوژه‌ای جمعی را در پیکار علیه نظم مسلط به تصور درآورد که بی‌نیاز از یک هویت جمعی باشد: گیریم هویتی متکثر، که صرفاً در ساحت جهت‌گیری استراتژیک یک «ما» خلق می‌کند. جستاری که در پی می‌آید مشارکت ناچیزی‌ست (در قالب قطعاتی پراکنده) معطوف‌به این فرآیندِ مفروض؛ فرآیندی که تاریخ متاخر ما هر دم با نهیب زمخت‌تر و هراس‌انگیزتری ضرورت برسازی آن را یادآور می‌شود:ـ

به‌صدا درآمدن ناقوس انتخابات و «فعال‌» شدن موسمی و دگرباره‌ی بخش قابل توجهی از جامعه -با نیت‌مندی‌های متفاوت و حتی متعارض- در پهنه‌ای که حاکمیت محدوده‌ها و قوانین آن را ترسیم می‌کند، گویای این واقعیت تلخ است که چهار سال دیگر هم سپری شده است و «ما» پیش نرفته‌ایم!ـ

برای خواندن متن کامل مقاله به صورت پی دی اف لطفا اینجا کلیک کنید