آه، ای بهار آشنا محمود خلیلی

آه، ای بهار آشنا

گشتی بزن در شهر ما

رنگی بزن، نقشی بزن

عطری فشان، چنگی بزن

برکاخ های شیشه ای

سنگی بزن، سنگی بزن

آه ای بهار آشنا

 بر ناله های بی صدا

بر کودکان بی پناه

بنما رخی از بهر ما

از ماتم و، ویرانه ها

طغیان چنان بنما به پا

تا سفره ها پر نان شود

با خشم وقهر توده ها

نو روز ما برپا شود

نیرو دهد بر شانه ها

خورشید دمد بر خانه ها

بی شک بهار مادران

سر می زند از خاوران

محمود خلیلی

28 اسفند 1396