پیام کمیته برگزارکننده ششمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران در مراسم افتتاحیه

پوستر ششمین گردهمایی سراسری دربراه کشتار زندانیان سیاسی در ایران، 11 تا 13 سپتامبر، برلین
پوستر ششمین گردهمایی سراسری دربراه کشتار زندانیان سیاسی در ایران، 11 تا 13 سپتامبر، برلین

ششمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران روز جمعه ۱۱ سپتامبر در برلین با هنرنمایی مینا خانی، پیام کمیته برگزارکننده و سخنان نویسنده و مترجم گرانفدر اکبر معصوم بیگی آغاز به کار کرد. براساس اعلام کمیته برگزار کننده این گردهمایی سه روزه شامل سخنرانی، میزگرد، کارگاه و برنامه هنری است. پیام کمیته برگزارکننده توسط سعید حبیبی قرائت شد.

***

رفقا، همراهان و ميهمانان گرامی

در دهمين سالگرد برگزاري گردهمايي هاي سراسري درباره کشتار زندانيان سياسي در ايران، بار ديگر گردهم آمده ايم تا ياد، نام، راه و خاطره رفيقانمان را، که قهرمانانه جان عاشق خود را بر سر آرمان انساني آزادي و برابري نهادند گرامي داريم. دوباره جمع شده ايم، تا با هم زمزمه کنيم

با کشورم چه رفته است،

که زندان ها، از شبنم و شقایق، سرشاراند،

وبازماندگان شهیدان، انبوه ابرهای پریشان وسوگوار،

درسوگ لاله های سوخته

می بارند

با کشورم چه رفته است،

که گل ها هنوز، سوگوارند.

در ششمين گردهمايي سراسري در برلين، به سنت گذشته خود بار ديگر و با يکديگر خواهيم گفت، خواهيم شنيد،

در باره سرکوب، سرکوبي ساختاري که با ذات جمهوري اسلامي عجين است،

درباره مقاومت، مقاومتي سترگ در زندانها و بيرون از آن و در خارج از کشور که در برابر اين ساختار سرکوبگر شکل گرفت، باليد و اشکال و شيوه هاي نو پرورد

و درباره مبارزه، خط مبارزه اي مداوم دربرابر ارتجاع داخلي و جهاني

آري قصدمان به شنیدن صداي بي صدايان است. اميدمان اين است که ششمین گردهمایی سراسری محمل بازنمايي اشکالي از سرکوب شود که درعين سنگيني و سهمگيني، در ميان فريادهاي به‌حق اعتراض به شيوه‌هاي معروف و مالوف سرکوب، شنيده، ديده و يا به ژرفي انديشيده نشده است.

اما چرا تکرار حکايت مکرر سرکوب، مقوامت و مبارزه؟

جهان و به خصوص منطقه بحرانهايي را تجربه مي کند، بحرانهايي برخاسته از بطن نظام حاکم سرمايه داري. منطقه را جنگ و آشوب در بر گرفته است، از سوريه تا يمن و ازعراق تا ليبي و از لبنان تا فلسطين. هر گوشه آن جولانگاه با واسطه يا بي واسطه جنگ افروزيهاي امپرياليسم و فرزندان و دست پروردگان افراطي و مرتجعش شده است. از آنرو که اين سيستم خونخوار، حيات خود را در اين بحرانها مي يابد. اين منجلاب فساد و تباهي نه صرفا در خاورميانه، که در بطن جهان به اصطلاح آزاد و مدينه فاضله ليبراليسم نيز، هر روزه به اشکال مختلفي چون فاشيسم و راسيسم و امثال آن در برابر مهاجران و پناهجويان و هر به اصطلاح „ديگري“ رخ مي نمايد. سياهه جنايتها و فجايع سرمايه داري جهاني البته کوتاه نيست. آنچه در اين ميان بارها و به کرات و به اشکال متعدد به اثبات رسيده است، اينست که تنها مبارزه مردمي، درونزا و سازمانيافته است که مي تواند دنيايي بهتر را به ارمغان آورد، نه جنگها و آدمکشي هاي به اصطلاح بشردوستانه و نه توهم نسبت به جريانها يا دولتهاي وابسته منطقه. پي ريزي مبارزه اي جدي براي حل نهايي دوگانه سوسياليسم يا بربريت، البته جز از طريق بازانديشي و بازخواني تاريخ قهرمانانه مبارزان راه آزادي و برابري ميسر نيست، و اين يکي از اهدافي است که اين نشست و نشستهاي چون آن پيگيري مي کنند.

در ايران اما شرايط به گونه اي ديگر نيز خاص است. در فضاي پسا توافق ، جمهوري اسلامي بار ديگر علاوه بر اشکال سخت سرکوب اعم از شکنجه و زجر و زندان، شيوه هاي نرم آنرا نيز در دستور کار خود قرار داده است. نظام سرکوب براي بقاي خود، تمام تلاش خويش را به خرج مي دهد تا با تمامي ابزارهاي تبليغي و رسانه اي موجود در يک کلام با کليه سازوبرگ هاي ايدئولوژيک خود، فضا را چنان مغشوش نمايد، که هر گونه مبارزه پيگير و راديکال در نطفه خفه شود.

در جايي که نيروهاي امنيتي که به قدمت عمر جمهوري اسلامي و تا مرفق دست در سرکوب خونين دگر انديشان داشته اند، امروز منجيان کشور و قهرمانان ملي جا زده مي شوند، تطهير مي شوند و دولت آشتي ملي برپا مي کنند، بايد دوباره که نه صدباره سخن از ساختار سرکوبگر جمهوري اسلامي با همه جناحهاي آن از ولايي گرفته تا اعتدالي و از افراطي تا اصلاحاتي راند و با صدايي رسا امتناع هر گونه اصلاح آنرا فرياد کرد و در نه تنها در شعار که درعرصه عمل جدي سياسي و اجتماعي، سرنگوني آنرا پي گرفت.

از اين منظر است که بايد هميشه و هر روزه به تحليل و روايت راديکال تاريخ مبارزه جانفشانانه و قهرمانانه رفقاي به خون خفته مان نشست، صد البته نه صرفا براي ياد آوري خود، که براي بازآموزي نسل جديدي که پا در راه مبارزه مي نهند. اين تحليل راديکال مطمئنا از مسير نقد پيوستار تاريخي سرکوب، مقاومت و مبارزه خواهد گذشت. نقدي همه جانبه که به سويه هاي رهايي بخش اما کمتر شنيده يا ديده شده اين مبارزات نيز بپردازد.

در گردهمايي ششم به سه مقوله سرکوب، مقاومت و مبارزه، بطور جداگانه در قالب پنلهايي مستقل خواهيم پرداخت. سخنرانان هر پنل مقوله مورد نظر را از وجهي خاص بررسي و تحليل خواهند نمود و تعميق آن به بحث جمعي محول خواهد شد. از آنجا که مبارزه امري جمعي و البته جهاني است، برنامه اي نيز با سويه همبستگي بين المللي خواهيم داشت. در بخش يادياران نيز به بازگويي ياد، خاطره و نام رفقايي خواهيم پرداخت که گرچه در ميان ما نيستند اما آرمانشان هر لحظه همراهيمان مي کند. برنامه هاي هنري متناسب با محتواي سياسي گردهمايي نيز در طول برگزاري نشست برقرار خواهد بود.

مقاومت، مبارزه و جانفشاني رفيقانمان در دهه شصت براي امروز ما، جايگاه و ارزش نمادين دارد. به همين دليل است که نظام تمام توان تبليغاتي و رسانه اي خود را به ميدان آورده تا با تقطيع يا تحريف تاريخ گرد مرگ و نسيان بر آن افکند، پس بياييد با غريو خشم انقلابي خود با ديگر فرياد برآوريم که نه هيچ سرکوبي و نه هيچ سرکوبگري را مي بخشيم و نه هيچ مقاومت و مبارزه اي را فراموش مي کنيم.

ای خشم ماندگار، ای خشم

خورشید انفجار، ای خشم

تا جوخه های مخفی اعدام، در جامه های رسمی

آنک، آنک هزار لاش خوار، ای خشم

مثل هزار توسن یال افشان،

خون شيهه بسته است بر این ویران

دیگر ببار ببار ای خشم

ای خشم، چون گدازه آتشفشان ببار

روی شب شکسته استعمار

(اشعار از سعيد سلطانپور)

منبع

http://www.cmppir6.com/?p=421