متن سخنرانی فرخنده به مناسبت یادمان جانفشان و جانباختگان، در هانوفر

عکس از علی دروازه غاری

با تشکر و سلام خدمت رفقا، دوستان و حضار گرامی

و با درود به همه ی مبارزانی که برای رهایی طبقه کارگر از جان خود مایه گذاشتد. و با درود به کارگران و فعالان کارگری در بند و همه زندانیان سیاسی! با درود به خانواده های شان که همگام با فرزندان و همسران و پدر و مادران خود درد و رنجی طاقت فرسا را تحمل کردند و می کنند.

من به عنوان یک زندانی سیاسی سابق و عضوی از خانواده شهدا که در فامیل نزدیک و نه چندان دور 5 اعدامی و 12 زندانی سیاسی داشته ام خوشحالم که این گونه مراسم انجام می گیرد گرچه قومی برطبل آشتی و بخشش می کوبند که گوارای شان باد!

یادبودها نه امروز که بعدها و بعد از سقوط رژیم چ.ا. هم باید برگزار شود. کشتارهای زیادی در تاریخ و هم در تاریخ سرمایه داردی انجام یافته است که نسل های بعد کشتار شدگان، کماکان برای شان یادمان می گیرند- تو مپندار که از یاد فراموشانند- کشتار ارمنی ها توسط حکومت عثمانی، کشتاری که پینوشه از نیروهای چپ براه انداخت؛ کشتار کمونیست ها و کارگران در اندونزی، کشتار مردم عادی بوسنی در جنگ یوگسلاوی، کشتار یهودیان، کمونیست ها، کارگران، هم جنس گرایان و رومن ها توسط فاشیسم هیتلری در اردوگاه های کار و مرگ. کشتار نیروهای مخالف و چپ و کمونیست در جمهوری اسلامی هم از جمله این کشتارها ست که نزدیک به 4 دهه است که ادامه دارد و نفطه اوج آن دهه 60 و سال 67 بود. به مدت 20 سال جهان چشمش را بروی آن بست و آن را ندیده گرفت اما بالاخره مجبور به موضع گیری شدند و امنیستی انترنشنال تازه در سال 2009 آن را محکوم کرد. اما در درون جامعه خودمان درایران شاید هنوز بسیاری از مردم چیزی از آن نمی دانند یا بسیار کم می دانند و ابعادش را نمی شناسند. ما هم به درستی نمی دانیم که در دهه 60 و بویژه در کشتار 67 چند هزار نفر کشته شده اند و کجاها دفن شده اند فقط خاوران را می شناسیم و می دانیم که خاوران ها در سراسر ایران بیشمارند.

بسیاری از پدران و مادران داغدار را بدون این که دادخواهی انجام داده باشند یکی یکی از دست می دهیم. با همه هم دردیم و یاد همه ی از میان ما رفته گان را گرامی می داریم. فرار جنایتکاران از مجازات هم چیز تازه ای نیست. همیشه چیزی برای تبرئه آن ها پیدا می کنند: پیری، مریضی و در اصل داشتن لابی بین سیاستمداران. اما ما توده های مردم عادی، ما زندانیان سیاسی سابق و فعلی، ما فعالین سیاسی و گارگری همواره می گوئیم: نه فراموش می کنیم، نه می بخشیم

اصولا مساله بخشیدن یا نبخشیدن نیست. مساله قبول مسئولیت و پاسخگوئی است. آنان که باد می کارند باید طوفان درو کنند. باید پاسخگوی جنایات خود باشند؛ از راس تا پایه. از آن که حکم می نویسد و یا زیرش را امضا می زند تا آن که شلاق می زند و طناب دار را می کشد و آن که برای بازار گرمی اینان به تماشا می رود و ما ما که ساکت نشستیم و درد دیگران را ندیدیم همه باید پاسخگو باشیم. البته که شدت و ضعف وجود دارد ولی به هرحال وجود دارد.

به همین دلایل ما جمعی از زندانیان سیاسی سابق گذشته از آن چه که در زمان حضورمان در ایران به اندازه وسع خود انجام دادیم خواه در زندان، خواه بعد آن وقتی به خارج کشور آمدیم در همان ماه های اولیه دورهم جمع شدیم و بحث های بسیاری را پیش کشیدیم که چه کنیم و چه وظیفه ای در این برهه داریم. مهم ترین نتیجه گیری بحث ها این بود که زندگی ادامه دارد و مبارزه هم باید ادامه یابد. کارهای بسیاری را علاوه بر حضور فعال در مبارزه جاری علیه رژیم سرمایه داری ج.ا. در جلوی راهمان دیدیم. یکی از مهم ترین ها مستند کردن یک دوره از وحشیانه ترین اعمال ج.ا. در زندان بود. جائی که به دلیل نبود اطلاعات، دیگرانی که دستی در تحقیق داشتند نمی توانستند به خوبی آن را تدقیق و تجزیه و تحلیل نمایند. بعضی از زندانیانی که زنده از زندان ها بیرون آمدند شروع به نوشتن خاطرات شخصی از زندان کردند که تمرکز آن ها بر روی خودشان و سپس زندان بود. که کارشان را ارج می گذارم اما ما تصمیم گرفتیم از خود فاصله بگیریم و زندان را نه از بعد شخصی بلکه به عنوان مساله ای و مشکلی اجتماعی عمومی ببینیم و آن را در وهله اول به مردم خودمان و در پی آن به جامعه جهانی بشناسانیم. شرایطی فراهم سازیم که همه زندانیان سابق بتوانند اگر حتی کتاب خاطرات زندان را به هر دلیلی که دارند نمی نویسند، بتوانند اگر بخواهند برهه ای از زندگی در زندان یا یاد و خاطره ای از آن را بیان کنند ابزاری برای گذاشتن اشتراک با دیگران داشته باشند. اشکال مختلفی از مستند سازی علیه فراموشی را در پیش رو قرار دادیم: چاپ کتاب در باره زندان از ابعاد مختلف و بدون توجه به ملیت و نژاد و غیره که مخالف آن بودیم. مطالب می توانست راجع به دو رژیم پهلوی و ج. ا. یا رژیم های دیگر در نقاط مختلف جهان باشد. ازین دید 11 جلد کتاب به چاپ رسید + یک جلد کتاب سیاه 67 در ادامه کوشش برای مستند سازی جنایات رژیم جمهوری اسلامی، شامل اسامی اعدام شدگان سال 67 تا آن جائی که ما موفق به جمع آوری شان شدیم که شامل 4799 اسم است و در سال 1378 به چاپ رسید. البته اسامی دیگری بعد از چاپ به گفتگوها رسید و این صفحه همواره باز است تا تکمیل شود.

  • تشکیل سمینارهای سه روزه که در حقیقت اولین گام عملی در این راه بود که از سال 2005 شروع شد و مورد استقبال شدید قرار گرفت. سمینارها تریبونی آزاد برای همه ی نیروهای چپ بود که برخلاف اپوزیسیون بورژائی تریبون فراوان رو به مردم نداشتند. در سمینار اول گذشته از جمعیت شرکت کننده در دو اتاق پالتاکی بیش از 400 نفر شنونده مستقیم همراه بود. ازین تریبون به طور گسترده استقبال شد و شاید بشود گفت که همه ی گروه های چپ ایران و افراد مستقل چپ از آن استفاده کردند در ضمنی که تجربیات جهانی در رابطه با تاثیرات زندان و شکنجه از مکزیک تا اروپا در آن مطرح شد و همکاری خوبی در این مورد انجام یافت.
  • در سمینار اول برای اولین بار نمایشگاه بزرگ آثار زندانیان سیاسی از نامه ها، نقاشی، نوشته ها، کاردستی ها و یادگارهای زندان به تماشای عموم گذاشته شد که از آن استقبال شد و بعدها از آن نمونه برداری شد بدون این که به آن اشاره ای شود.
  • سعی شد نسل های مختلف در گیر با مساله زندان یعنی زندانی، خانواده: پدر، مادر، خواهران و برادران، همسران و کودکان که اکنون پیرو فرسوده یا جوان و برنا هستند و همه کسان دیگری که در این رابطه خود را مسئول می بینند به هم نزدیک شوند. به حرف های هم دیگر گوش دهند و فاصله ها را بشکنند و گفتگوها مکان ایجاد این رابطه شد.
  • زندان بخشی از زندگی زندانی سیاسی، خانواده، دوستان و دیگر علاقمندان به مساله خارج از این دایره است. پس زمان زندان بخش مرده ای از زندگی نیست که بعضی می گویند ولش کنید دیگر بس است! با این دید سعی شد زندان به سطح جامعه آورده شود یعنی جائی که زندانی به آن تعلق داشت نه به یک سلول یا اتاق جمعی ایزوله. سعی شد رابطه زندان با سایر مسائل اجتماعی مورد توجه و تجریه و تحلیل قرار گیرد. همین مساله موضوعات سمینارها را رقم زد. پیوند زندان با جنبش اجتماعی طبقاتی.
  • فعالیت های بین المللی برای تبادل تجربیات و شکافتن نفس و نقش زندان در سیستم موجود یعنی سیستم سرمایه داری. برای این منظور جلسات متعدد با زندانیان سیاسی سابق در آلمان که کماکان دوستان خوب ما هستند. شرکت در سمینارهای بین المللی مربوط به زندان در برلین، باسک، و دانمارک
  • تشکیل شب های همبستگی در سمینارها با دعوت از هنزمندان، نویسندگان، فیلم و تاتر، شعر و داستان گوئی، کابارت سیاسی، تبادل افکار و نظرات با هم و نسل ها باهم
  • مساله دادخواهی یکی از مسایلی بود که در همان آغاز کار یعنی سال 97 به بحث در باره آن پرداختیم البته برای مان روشن بود که هدف ما تشکیل تریبونال و دادگاه در مهاجرت نیست گرچه چند نمونه موفق هم ازین نوع در جهان وجود داشت. این بحث کماکان برای مان باز است و در این زمینه دوستانی بیشتر کار کرده اند و باید بگویم که شماره 11 گفتگوها با نام “ جنبش دادخواهی و چالش های پیش رو“ به چاپ رسیده به این بحث اختصاص دارد که حاصل کار جمعی است و عرصه برای بحث و ارائه نظر و تکمیل آن باز است.
  • مصاحبه ها با رادیوها و تلویزیون های نیروهای مخالف ایرانی در خارج کشور، با رادیوها، روزنامه ها و مجلات خارجی
  • شرکت در مراسم یادمان ها که هرسال در اکثر شهرهای اروپا، آمریکا و کانادا برگزار می شود تا با بیان آن چه که گذشت، یا چه هدف هایی را دنبال می کرد و این که ما در مقابلش چه باید بکنیم تا فراموش نشود. من به تنهایی 12 بار در المان، یکبار در سوئد و یکبار در لندن، دو برنامه تلویزیونی در آمریکا، ارائه مطلب در 4 سمینارسالگردها ، درسمینار هاینریش بل برلین، هامبورگر اشتیفتونگ هامبورگ، ارائه ورک شاپ در ولت فوروم دانمارک، پالتاک های اختصاصی سعی کردم این جنایات را بازگو و تحلیل کنم مساله ای ار که از هرزبان که می شنوی نامکرر است یعنی با هرصحبت بازهم چیز نگفته ای گفته و شکافته می شود. دیگر بازماندگان زندان و دوستان ما در گفتگوها هرکدام در ضمن کارهای دیگر و مشغولیات دیگر به این مساله جدا پرداخته اند و کماکان می پردازند. مساله بسیار گسترده است و حضور کارگران، دانشجویان، زنان و فعالین کارگری سیاسی، روزنامه نگاران و . و.و در زندان نشان می دهد که نیاز به کار بیشتر و مداوم کماکان وجود دارد چون زندان یک ابزار سرکوب طبقاتی است و تا زمانی که سلطه ی طبقاتی وجود داشته باشد تکمیل و تجدید می شود. در پایان بخش هایی از نوشته های خود در باره زندان را رو خوانی کردم.

هانوفر، دوم اکتبر 2014