یادداشتی از داخل کشور در ارتباط با مصاحبه امیر جواهری با احسان حقیقی نژاد

دوستان ، یاران و رفقای عزیزم

به اطلاع میرسانم :ـ

بدنبال گفتگویم در برنامه رادیو و تلویزیون راه کارگر با رفیق احسان حقیقی نژاد در باره هفتمین گرد هم آیی سراسری زندانیان سیاسی درهانوفر آلمان که رفقایی چند در تدارک برپایی آن برای تاریخ ۲۹ سپتامبر تا اول اکتبر۲۰۱۷ می باشند . یادداشت زیراز داخل کشور به ایمیلم رسید که حاوی نکات ارزنده ای برای نشست محتوا می باشد . جهت اطلاع شما عینا بازتاب می دهم

با احترام

امیر جواهری لنگرودی

پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۶ برابر با ۲۲ ژوئن ۲۰۱۷

کاری از سودابه اردوان

کاری از سودابه اردوان

———-

قتل عام فعالان سیاسی و اجتماعی که در ادبیات سیاسی کنونی به دگراندیش شهره‌اند، و شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی در سرتاسر دهۀ شصت که به „جنایت علیه بشریت“ با قلتعالم تابستان سال شصت و هفت انجامید، اگرچه تا کنون هم ادامه دارد اما از شدت آن کاسته شده است. این یادداشت پس از گفتگوی „امیر جواهری“ با „احسان حقیقی نژاد“ پیرامون هفتمین گرد هم آیی سراسری زندانیان سیاسی و به مناسبت آن نوشته شده است.ـ

پیشنهاد می‌شود در بررسی فاجعۀ انسانی قتل عام دگراندیشان در دهۀ شصت در ایران، نکاتی چند را به عنوان سرفصل‌های نوین پیش روی قرار داد.ـ

از آن‌جمله تأثیر حذف ده ساله و سراسری دگر اندیشان بر فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی پس از دهۀ شصت. این که در غیاب کادرهای با تجربه، یا اعضای با سابقه و دانش فعالیت مستمر در جامعه، چگونه فعالین مدنی مجبور می‌شوند هر گام را نخست با آزمون و خطا بردارند. هم چنین امکاناتی که به ‌تبع حذف افراد از دست رفت، خود خلاء دیگری به وجود آورد.ـ

از دیگر سو خانواده‌های داغدار و آسیب دیده اغلب رها شده و فرزندان و مادران مجبور بودند خود بار سنگین فاجعه را بر دوش کشند. گیریم، هراز گاهی، چند تنی ترسان دور هم به تسلای یکدیگر نشسته باشند. اما در تمام کشور این طور نبود، در حالی‌که این کشتار حتی در دورترین و کوچک‌ترین شهرستان‌ها هم به درجات گوناگون اتفاق افتاده بود. آنجا چه بر سر بازماندگان آمد، آنجا چه شد؟ این ها موضوعاتی هستند که اغلب پشت بررسی مسألۀ خاوران – که مشهورترین گورستان گروهی زندانیان سیاسی در طهران است – نادیده می‌ماند.ـ

درسایر خانواده‌ها ی غیر سیاسی و مرتبط با فعالین – که شاهد چنین برخوردی از سوی استبداد حاکم با فعالین سیاسی – اجتماعی (که افراد نامدار و برجسته نیز در بین آنها کم نبود) بودند، به مرور نوعی فاصله‌گیری از هر نوع فعالیت تا حد سکوت در قبال فاجعه و دور کردن فرزندان از هرنوع کار گروهی در اجتماع پیدا شد. حتماً ترس و غریزۀ ذاتی به بقاء در این رفتار نقش مؤثری داشته. و همزمان با تبلیغات مصرفگرایانۀ دستگاه حاکم و تغییر شعارهای عدالت خواهانه سعی بر تحریف تاریخ و قربانی به جای قاتل معرفی شد. نسلی پرورش یافت بیگانه با خود و جامعۀ خود. که همین بی‌گانگی منجر به بی‌تفاوتی شده است. و توجیه جنایت را برای قاتلان که همۀ امکانات رسانه‌ای و اطلاع رسانی و تاریخ نویسی و انتشاراتی و آموزش تاریخ را در انحصار خود دارند، ساده کرده است.ـ

احزاب و سازمانها و گروه‌های متشکل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی – از کانون نویسندگان گرفته تا ده‌ها سازمان و حزب – مجبور به عقب نشینی شدند و دراین دوره هزیمت و اختفاء چه ضربه‌های جبران ناپذیری را بر جان خریدند… صدها روزنامه و مجله توقیف و نویسندگان آن‌ها یا راه تبعید در پیش گرفتند یا به حرفۀ دیگری روی آوردند. تجربه‌های فراوانی ناگفته ماند که امروز رفقا ی رها شده از آن دو کشتار سهمگین ، در گوشه و کنار دنیا در پی بازنویسی و نمایاندن آن هستند. که تلاش ارزندۀ برگزاری هفتمین گرد هم آیی سراسری زندانیان سیاسی نیز از همین دست است.ـ

نباید گذاشت این قتلعام نیز مانند، قتلعام مشروطه‌خواهان و قتلعام کارگران سندیکاها در دهۀ نخست قرن و قتلعام زندانیان سیاسی پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد، که هر سه در سرتا سر کشور قربانیان گمنام بیشماری داشتند، فراموش شود.ـ

اما تنها یادآوری و نقل قول و بزرگداشت کافی نیست، باید تأثیرات چنین خشونت وسیعی بر روند رشد جامعه و اثرات روانی آن بر فرد فرد مردم بررسی شود.ـ

پیشنهاد می‌کنم : تأثیر غیاب افراد وغیر فعال شدن تشکیلات‌ها را در رشد جامعۀ مدنی در دهۀ‌های بعد که باعث شد هژمونی آن‌را جناح اصلاح‌طلب حکومت با برکشیدن و تقویت ان جی او های مستقل از ارکان دولت و نظام ، به مثابۀ تنها راه مشارکت اجتماعی توده‌ها به دست گیرد، بررسی شود.ـ

به عنوان مثال در حالی‌که اکثر سازمان‌های سیاسی شاخۀ دانش‌آموزی داشتند، پس از قتل عام و سرکوب دهۀ شصت، هیچ اثری از آن‌ها برجای نمانده است. چگونه بیش از بیست میلیون دانش‌آموز در این سرزمین، هیچ سازماندهی و صدایی ندارند، مگر می‌شود اندیشۀ کودکان و نوجوانان را نادیده گرفت و به آن بهایی نداد؟ امروز باید به روش‌های نوین برای پرکردن خلاء ناشی از آن سرکوب و قتلعام فراموش نشدنی و نابخشودنی و به ثمر رساندن دادخواهی آن همه جان های آرمانخواه فتاده برزمین، با بهره گیری از تجربیات شیلی ، آرژانتین و اروگوئه و آلمان نازی در سلسله گردهم آیی های سراسری پرداخت.ـ

حتی به سازماندهی دگرباره در غیاب فعالین اجتماعی، باید بیشتر اندیشید و با استفاده از ابزار ارتباطی روز، ابعاد مسأله را روشن‌تر پیگیری کرد.ـ

با یاد همۀ رفقای شریف جانباخته

ا.ز.ل

اول تير ۱۳۹۶