به مناسبت 19 اردیبهشت، پنجمین سالروز جاودانه شدن فرزاد کمانگر، از سیامک م.ـ
به مناسبت 19 اردیبهشت، پنجمین سالروز جاودانه شدن فرزاد کمانگر
و 4 سربدار همراهش: شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان
„زیر خاک در خواب نمی مانی
ای برادر، ای رفیق
قلبت می شنود که بهار پا می گیرد
و چون تو همراه بادها خواهد آمد“
(ویکتور خارا)
یاد مانده ای از فرزاد: پدری نباید باشد !!!ـ
چهارشنبه بیست و ششم تیر 1387
„آنکه دندان می دهد نان می دهد؟؟؟!!!“ باید تصحیح شود:ـ
„آنکه دندان می دهد نان نمیدهد“.
تفاوت تنها در یک „نه“ است، نهی تاریخی، نهی سلطه گر و بالانشین برای ندادن. او که نان نمیدهد پس برای چه دندان می دهد؟! او دندان را به ما برای جویدن خر کاری های زیاد، برای نان درآوردن و پرداخت فیشهای آب و برقهای نوسانی ما و ساییدن دندانهای خشم مان برای آب و برق مجانی در جنوب عراق و لبنان؛ به ما داده است و برای خنده های مضحک هذیان های اینهمان گویانهی توده. او در فرایند اُدیپی ندادن نهی تحمیق را می زاید، آری اِروس همان اسطوره ی شهوت پرستی بدون پدر، پدر را چنان میزاید که با نه به تمام امور اجتماعی و حیاتی مان پدر را دیالکتیک وارانه تا پایان تاریخ طبقاتی به اشکال گوناگون برای سرکوب اِشانتیون دندان(نان) بازتولید کند.
اصلاً آنکه نان نمی دهد چرا باید دندان دهد؟ این بار دندانتان نیز در همان پروسه قدرت نماییِ پدر به پدرِ کرم هایی، سپارده می شود تا فرایند اُدیپ ندادن گامی دیگر به سوی خوردن و ندادن بردارد. اگر چنین کنید بندگی کرده اید و چون برهای رام سر فرود می آورید، در غیر اینصورت مجبور به گناه می شوید که پاسخ منفی اخلاق منحط را طی کرده اید، آری شما گناه کرده اید، ما باز به پدر محبت می کنیم، چرا که پدر با بخشایش ما، همواره پدر میماند.
ما این بندگان فرزندان اِروس، باید پدرهای آسمانی مان را به زباله دان زمینیمان پرت کنیم. ما باید بخشایش را از پدرانمان دریغ کنیم. ما باید تمامیت پدران سرمستمان را نابود کنیم. می باید شورش کنیم. می باید با هم شورش کنیم.
دایه سلطنه، مادر فرزاد کمانگر: ـ
„من خیالم از این راحته که یک گل شقایق دیگه به این سرزمین هدیه شد،
که این گل از خونه من رفته اینبار „
یکشنبه 19 اردیبهشت 1389
یاد جاودانۀ آن گل همیشه گرامی و زنده باد
سیامک م.