مروری بر گردهمایی های سراسری در دوره های پیشین: پیامهای کمیته برگزاری در افتتاحیه نخستین گردهمایی سراسری، 2005، کلن
از مطالب منتشره در آرش شماره 92 و 93:
مقدمه و هدف سمينار
مژده ارسي
برای دریافت نسخه پی دی اف اینجا کلیک کنید
از طرف کميته برگزار کننده سمينار به همه دوستان، رفقا و عزيزاني از راه هاي دور و نزديک در سمينار سراسري حضور يافته اند، خوش آمد مي گوييم.
نيازي مشترک و ضرورتي ديرينه ما را به برگزاري سمينار سراسري زندانيان سياسي کشاند. نياز به پرداختي عميق تر به پديده سرکوب، اختناق و زندان که آفت دائم جنبش هاي پيشرو، انسان هاي دگرانديش و توده هاي تحت ستم است. سرکوبگري فردي، اجتماعي و طبقاتي، ابزار دائم سيستم هاي طبقاتي براي دوام و بقاي اقتدار سياسي خويش بوده و هست. در اين ميان، سيستم سياسي حاکم بر ايران آن را به ابزار اساسي و گاه تنها پاسخ خود به اعتراض کارگران، زحمتکشان، روشنفکران، خلق ها، جوانان و زنان مبدل ساخته است. تاريخ مبارزه براي آزادي و عدالت در ايران با تاريخ شکنجه، زندان و اعدام پيوند خورده است و تاريخ معاصر ما، حکايت سرنوشت تلخ چالشگران با حکومت هاي وقت از دوران ستم شاهي تا رژيم جنايت کار جمهوري اسلامي بوده است.
ما، به عنوان بخشي از زندانيان سابق رژيم هاي شاه و جمهوري اسلامي، براين باوريم که کارزاري عميق تر و وسيع تر برعليه سرکوب، اختناق و زندان لازم است تا پيوند ريشه جنايت و سرکوبگري را با تماميت حکومت جمهوري اسلامي و از آن فراتر با تماميت سيستم سرمايه داري نشان دهيم. اين کارزار، با اين گردهمايي آغاز نشده و با آن نيز خاتمه نخواهد يافت، ليکن حضور تک تک ما در اينجا، بر کارايي، کيفيت و برّايي آن مي افزايد. حوداث روزهاي اخير در ايران نشان داد، که افشاي سردمداران و سازمان دهندگان کشتارهاي سال هاي 1360 و 1367 امري نه مربوط به „گذشته“، بلکه حال است.
در عين حال، حاضرين در اين گردهمايي به خوبي مي دانند که پاسخ به ضرورتي سياسي، تنها انگيزه ما براي چنين همايشي نيست. بسياري از ما، سال هاي زندگي مشترکي را در زندان هاي شاه و يا جمهوري اسلامي گذرانده ايم، لحظات تلخ و شيريني را با هم تجربه کرده ايم که به بخش ناگسستني در وجودمان تبديل گشته است. بسياري از ما در سال هاي نوجواني و جواني به زندان هاي سياسي ايران افکنده شده ايم. بهترين سال هاي زندگي را، در مخوف ترين شکنجه گاه ها و زندان ها گذرانده ايم. هويت و هستي انساني خود را از طريق همياري متقابل با هم زنجيران مان حفظ کرده ايم. با هم خنديده ايم، با هم گريسته ايم، از هم خرده گرفته ايم و با هم بحث کرده ايم، در لحظاتي تکرارناشدني دروني ترين رازهاي خود را با رفيق کناري مان تقسيم کرده ايم. گاهي دور شديم از هم و دوباره دلتنگ گپ هاي گرم و شيرين با رفيق مان شده ايم. در بندهاي زنان، نگران رفقاي پسر بوديم که در فلان اعتصاب غذا کارشان به کجا رسيد؟ و در بندهاي مردان، نگران رفقاي دختر بوديم که اوضاع در ماه هاي سياه تابستان 1367 چگونه است؟ آيا رفقاي دختر را نيز هم چون ما کشتار کرده اند؟
از زير چشم بند، در شکنجه گاه ها، سوآل دائم ما از هم رزم بغل دستي امان بود: „چه جوري دستگير شدي؟ اتهامت چيه؟“ پاهاي باندپيچي شده خودمان يادمان مي رفت، تا با رفيقي که پيکر خون آلودش را با دست بند قپاني آويزانش کرده اند، همدل شويم. او نيز ثانيه هاي قبل از بي هوشي را استفاده مي کرد تا تجربياتش را برايمان بازگو کند. شايد که اين تجربيات به کار ما نيز بيايد. شايد که بيشتر دوام بياوريم، شايد جان چند رفيق ديگر که هنوز دستگير نشده اند، از اين طريق نجات يابد.
باري، زندگي و تجربه اي که ما از سرگذرانده ايم، دليل ديگريست که دوباره و دوباره هم ديگر را مي جوييم تا وجود تشنه خود را از ديدار و گفتگو با يکديگر سيراب سازيم و ياد عزيزان از دست رفته اي را گرامي داريم که سال هاي سياه حکومت شاه و جمهوري اسلامي، آن ها را از ما ربوده است.
همان گونه که در فراخوان نخست نيز اعلام کرديم، علاقه اي عميق و انساني به جانفشانان و جانباختگان کشتارهاي سراسري 1360 و 1367 در بازماندگان اين جنايت مهيب وجود دارد که با مرور زمان، از دل ما پاک نمي شود. مهر و علاقه اي که به روزگاران زندگي و مبارزه مشترک در بندهاي زندان بازمي گردد ولي با گذشت روزگاران از آن کاسته نمي شود. از همين رو در تدارک بزرگداشتي وسيع تر از يارانمان در اين روزها برآمديم. اميد داريم که روزهايي پربار و موفق را با همکاري يکديگر در اين گردهمايي داشته باشيم.
***
از مطالب منتشره در آرش شماره 92 و 93: سمينار و آرزوهايي که در دل مي پرورد… ـ
ستاره عباسي
http://www.dialogt.org/seminar2005/flyer/arash/arash_seminar_arezoha.pdf
با سلام و درود خدمت شما. علاقه داشتم که به عنوان يکي از زندانياني که تجربه زندان هاي شهرستان را داشته، نکاتي را از طرف کميته برگزار کننده با شما در ميان بگذارم.
خواسته ها و آرزوهاي بسياري براي اين سمينار داشته و داريم. همه دست اندکاران برگزاري سمينار از روزهاي نخست تدارک سمينار به سهم خود کوشيده اند، گستردگي و تنوع اين گردهمايي را در همه زمينه ها مورد نظر داشته باشند و تامين کنند.
ـ* بر ما آشکار بود که زندانيان سياسي ايران، طيفي يک دست و يک نظر نيستند. هماهنگي و تامين نظر طيفي چنين گسترده و گوناگون، اگر نه کاري ناممکن، ولي سخت و صعب است. به ويژه آن که پراکندگي جغرافيايي همه ما، از داخل کشور گرفته تا کشورهاي اروپايي و آمريکا و کانادا، مشکلي جدي براي تبادل نظر فعال و موثر مابين تک تک زندانيان سياسي فراهم مي آورد. براي داخل کشور، سانسور و اختناق سياسي، عدم تضمين جاني زندانيان سياسي کنوني و سابق و دستگيري هاي بي محاباي مخالفين توسط نيروهاي سرکوبگر جمهوري اسلامي، بخشي دائم از زندگي سياسي در ايران تحت سيطره حکومت اسلامي است. در چنين وضعي، روشن است که اميد به تماسي گسترده با فعالين داخل کشور، با توجه به خطراتي که از سوي رژيم براي اين دوستان و رفقا متصور است، نمي تواند به صورتي وسيع، همه جانبه و آشکار تحقق يابد. اين کاستي اي است که از همين آغاز بر آن اذعان داريم و رفع اين کاستي با سرنگوني تماميت رژيم جمهوري اسلامي پيوند خورده است.
ـ* با اين حال، اين گستردگي و گونه گوني، فقط در عرصه سياسي و نظري نبوده و نيست. تنوع قومي و فرهنگي زندانيان سياسي نيز بايستي بازتابي شايسته در اين گردهمايي داشته باشد. براي ما مهم بود و هست که از زندان هاي کردستان، آذربايجان، سيستان و بلوچستان، خوزستان، گيلان و مازندران، بوشهر و شيراز و اصفهان و خلاصه همه آن جاهايي تاکنون درباره آن ها کمتر گزارشي منتشر شده است را در اين سمينار داشته باشيم. مگر نه اينکه همايش ما سراسري بايستي باشد و براي همه سرزمين ايران است؟ پس بايستي مي کوشيديم و از همه راه هاي ممکن نيز کوشيديم تا پيام خود را به هم بنديان ناديده خود برسانيم.
ـاز اواخر نوامبر 2004 تا روزهايي که به برگزاري سمينار نزديک شده بوديم، از همه امکانات و روابط موجود براي خبر رساني به هم بنديان و يافتن هم زنجيران ناديده امان کوشيديم. از انتشار وسيع اخبار و اطلاعات از طريق اينترنت گرفته تا مصاحبه هاي راديويي، از جلسات پالتاک گرفته تا تماس هاي وسيع با فعالين و علاقمندان به سمينار، در شهرها و کشورهاي مختلف، از ساعت ها و روزها بحث اقناعي براي رفع نگراني هاي برخي از دوستان و رفقا گرفته تا برخورد صبورانه با حملات و انتقاداتي که الزاما از موضع دلسوزي و ارتقاي کيفيت کار سمينار صورت نمي گرفت. با اين حال، مي دانيم که هنوز نيز بسياري از آناني که مي خواستيم و مي خواهيم صدايمان به آن ها برسد، هنوز از ما خبري دريافت نکرده اند و صداي ما بايستي رساتر از اين ها شود.
ـ* سوداي برگزاري سميناري با کيفيت و کارآيي خوب و قابل قبول نيز، از ديگر آرزوهاي کميته برگزارکننده بوده است. توجه به کيفيت بحث ها، طرح بحث ها از نقطه نظرات مختلف و حضور ديدگاه هاي گونه گون در برنامه هاي سمينار نشاني از چنين تلاشي است که در حد مقدورات و محدوده زماني سمينار براي تحقق آن کوشيده ايم. فشردگي بحث ها نشان مي دهد که علي رغم کوشش ما، امکان بازتاب همه رنگارنگي فکري، هنري، نظري و تجربي در مجالي کوتاه و در اولين گردهمايي اي از اين دست، ممکن نيست. اگر ضرورت طرح گسترده تر اين موضوعات وجود داشته و دارد، پس بهتر است به جاي تلاش غيرواقع بينانه براي تحقق همه خواسته ها در يک سمينار سه روزه، راهي براي تداوم چنين جلسات و گردهمايي هايي بيابيم.
مي دانيم و آگاهيم که بسياري از کارها بهتر مي توانسته است انجام شود، مي دانيم و آگاهيم که بسياري از ايده ها و نوآوري ها، مجال بروز در اولين همايش مشترک مان را نيافته است. و در عين حال، مي دانيم و آگاهيم که „آغاز هر کار، مشکل ترين قسمت آن است.“ پس اکنون که با حضور و پشتيباني تک تک ما، چنين کاري آغاز شده است، بکوشيم که روزها، ساعات و دقايقي پربار را داشته باشيم، شايد که ره توشه اي باشد براي قدم هايي سنجيده تر، همه جانبه تر و پربارتر.
با تشکر از همه شما.
از طرف کميته برگزارکننده، ستاره عباسي