تطهیر ساواک با خاطره نويسی برای يک ساواکی، سيامک

کاری از مینو خواجه الدین
کاری از مینو خواجه الدین

اخیراُ جناب مصداقی به انتشار مصاحبه ای با یک ساواکی جنایتکار بنام“پرویز معتمد“مبادرت نموده که تاکنون چند شماره از آن منتشر شده است. اولين شماره اين گفتگو ها به جنگ و گريز رفيق کبير حميد اشرف اختصاص دارد. خود مصداقی در توضيحی که برای اين گفتگو نوشته تاکيد کرده که اين “ گفتگو در نوامبر ۲۰۱۳ در پاریس انجام شده است“. يعنی اين  مصاحبه حدود سه سال پیش انجام شده اما روشن نيست که چرا ايشان حالا (2016) به فکر انتشارش افتاده است و چرا چند سال انتشار اين مطلب که از نظر خودش حاوی اطلاعات با ارزشی است را به تاخير انداخته است.

همچنين قابل تامل است که چرا در شرايطی که یک دوجین مزدور سلطنت طلب )مثل علیرضا نوری زاده ، میبدی، شهرام همایون، خسرو فروهر و فردی مثل عرفان قانغی فرد که هم از آخور سلطنت طلب ها تغذیه میکند و هم از آخور جمهوری اسلامی( صبح تا شب منتظراند که مشتری پیدا کنند و کلی از رژیم گذشته و یا بقولی کفن دزد اوّلی تعریف و تمجید کنند، ساواکی مورد نظر به مصداقی روی آورده است. تا آنجا که مدعی شده „من دو سال، شب و روز از آقای مصداقی درخواست کمک می‌کردم که خاطرات من را منتشر کنند. سال ۲۰۱۳ که درخواستم را پذیرفت بهترین روز زندگی‌ام بود.“ اين سخنان در شرايطی زده شده که ساواکی مورد نظر تاکنون بار ها گفتگوهائی با تلويزيونها و راديوهای مختلف داشته و در چهارچوب همين مسائل خاطره گوئی کرده است. بنابراين بايد انديشيد که چرا چنين گفتگوئی با مصداقی چنين ارزشی برای وی دارد که „بهترین روز زندگی‌“ ساواکی جنايتکار مزبور را تشکيل داده. و حال همنشين ساواکی فوق الذکر به خاطر دفاع از اين همنشينی مشمئز کننده به عربده کشی روی آورده است. عربده کشی ای که طی آن همه مرز های شرم و حيا را درنورديده است؟

يکی از عربده کشی های هيستريک همنشين ساواکی، دروغ گوئی عليه کتاب حماسه مقاومت می باشد که در واقع نسلی از انقلابيون ايران را آموزش داده است. اما مصداقی بدون اينکه ذره ای خجالت بکشد به تخطئه حماسه مقاومت می پردازد. او حتی نمی فهمد که رفیق اشرف دهقانی در زمان نوشتن کتاب “ حماسه مقاومت“ در داخل ایران بوده و در سال 1352 يعنی سال انتشار اين کتاب از نظر امنیتی نمی توانسته در کتاب “ حماسه مقاومت“ تمامی جزئیات فرار از زندان و نام بعضی افراد درگير در اين فرار را بیاورد، لذا اطلاعاتی که ممکن بود باعث ضربه زدن به فرد یا تشکیلاتی بشود در آن کتاب طرح نشده است و به درستی هم گفته نشده است. اما می دانیم که بعد از دوران ساواک و گذران سالها مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی در ایران در یک فرصت در خارج از کشور چگونگی فرار خود از زندان قصر را در کتاب „بذرهای ماندگار“ تشریح کرد. مصداقی حتی کتاب بذرهای ماندگار را نخوانده است تا متوجه شود که مجاهد زنده یاد معصومه شادمانی اصلاً در فرار رفیق اشرف دخالتی نداشته است. در این کتاب رفیق اشرف هم از هواداران مجاهدین که در فرار از زندان به او کمک کرده بودند و هم از حسین خراسانی که پس از فرار وی از زندان به یاری وی شتافته بود تقدیر کرده و از مجاهدینی چون صدیقه رضائی، رضا رضائی و معصومه شادمانی یاد کرده است. اين واقعيت را هر کسی با اين دروغ بيشرمانه مصداقی که می گوید اشرف دهقانی در کتابش هیچ اشاره ای به معصومه شادمانی و کمک کردن مجاهدین نکرده است مقايسه کند بدون شک همراه با من خواهد گفت که  واقعا جناب مصداقی شرمت باد!!

جناب مصداقی علیرغم ادعای تاپ بودن در حافظه فراموش کرده که پیش از او نيز در رابطه با رفیق اشرف دهقانی ، مزدوری مثل علیرضا نوری زاده دروغ هائی سرهم کرده بود. این مردک يکبار مدعی شده بود که در جمعی و یا مجلسی ، اشرف دهقانی را دیده، و اشرف دهقانی به او گفته که بخش زیادی از مطالب کتاب حماسه مقاومت واقعیت ندارد. بدون اينکه این مردک خائن و نوکر عربستان روشن کند در کدام مجلس؟ بدون اينکه بتواند ثابت کند که اصلا اين مزدور، رفيق اشرف دهقانی را واقعا ديده و يا میشناسد. چون رفيق اشرف  دروغ نوری زاده را افشاء کرد و گفت که اصلا نوری زاده را در هيچ مجلسی ندیده و اصلا در هیچ کجای این کره ی خاکی با وی هم صحبت نشده.

اما همانگونه که دروغ های نوری زاده و بعد ها پرويز ثابتی جهت نادرست نشان دادن حماسه مقاومت فاقد ارزش بود تلاش های مصداقی نيز نتيجه ای جز اين نصيبش نخواهد ساخت. برخورد او تنها نشان می دهد که وی در ادامه تلاش های مذبوحانه چه کسانی قدم بر می دارد.

يکی ديگر از عربده کشی های جناب مصداقی اين است که مدعی شده که: اشرف دهقانی راجع به مرگ صمد بهرنگی گفته ، فردی که همراه صمد بوده يعنی حمزه فراهتی قاتل اوست؟ در حاليکه اتفاقا رفیق اشرف دهقانی در روی جلد کتاب چنین نوشته “ راز “ مرگ صمد..!؟(چگونه ارتجاع مرگ مشکوک صمد را دستاویز حمله به یاران او قرار داده). اتفاقا رفيق اشرف در اين کتاب همه فاکت ها را مورد بررسی قرار داده و آنها را در اختيار خواننده قرار می دهد تا خواننده خود بتواند در مورد „راز“ مرگ صمد بينديشد. این هم دروغی دیگر از جناب مصداقی همنشين و وکيل مدافع ساواکی جنايتکار است!

رفیق اشرف دهقانی در کتاب خود از “ مرگ مشکوک صمد“ نوشته که در ضمن این را تنها رفیق اشرف دهقان نمی گوید ، مادر صمد بهرنگی و برادر صمد بهرنگی “ اسد بهرنگی“ و حتی ژاندارمری و افراد دیگری که جسد را ديده بودند گفته اند! جالب است که بعد از پیدا کردن جسد رفیق صمد بهرنگی توسط اسد بهرنگی و کاظم سعادتی، این حمزه ی فراهتی بود که غیبش زده و حتی خبر واقعه رابه خانواده صمد اطلاع نداده است. کلا هم در صحبت هایش کلی تناقض هست که اگر مدارک می خواهید رجوع کنید به اسناد و گفته های افراد مختلف در کتاب “ راز مرگ صمد“ نوشته ی رفیق اشرف دهقانی.

در ادامه همان عربده کشی لمپن مابانه ایرج مصداقی که خودش آنرا در سايت اش درج کرده می گوید“ اشرف دهقانی در لندن زندگی می کند“ و „چهره خودش و عکس اش را نشان نمی دهد“ . جدا از اينکه اين امر چه ربطی به مصداقی دارد. اما این حرف او نیز دروغ بزرگ ديگری است. اولا رفیق اشرف دهقانی چند سال پیش در کانادا ، در برنامه گرامی داشت قیام بهمن و رستاخیز سیاهکل سخن رانی داشت! و مردم با حضور پر شورشان در این مراسم استقبال گرمی هم از رفیق اشرف دهقانی داشتند، و حتی تعدادی از حاضرین که او را برای اولین بار می دیدند از شوق چنین دیداری اشک می ریختند. ثانيا چند سال پیش در گرامیداشت و یا تقدیر از رفیق مادر، فاطمه سعیدی(مادر شایگان) در هانوفر آلمان، رفیق اشرف دهقانی روی سن رفت و برای تجلیل از مادر شایگان سخنرانی کرد! جمعیت زیادی هم که در سالن بودند از جمله خود من، بپاس احترام و قدردانی از رفیق انقلابی و کمونیست، اشرف دهقانی ، بپا خاسته و با ابراز احترامی گرم از رفیق با شعار “ درود بر فدائی “ از وی استقبال کردند! بنابراين يا مصداقی کور است و نمی ببيند و يا ريگی در کفش دارد و با اين دروغ ها قصد دارد کار کثيف خود در خاطره نويسی برای يک ساواکی بی همه چيز را به حاشيه براند. البته از کسی که با ساواکی جنایتکار ی چون “ پرویز معتمد “ حشر و نشر داشته و بيشرمانه از وی دفاع می کند، از کسی که برای يک جلاد „بهترین روز زندگی‌“ تهیه کرده انتظاری بيش از اين نمی شود داشت!!

جناب مصداقی شما یا نمی فهمی و یا شعورت بیش از این نیست که بیشتر از نوک دماغ خودت را ببینی به همين خاطر هم در عربده کشی هايت می گوئی : اشرف دهقان رفته در انگلیس کشور امپریالیست ها. چرا رفت آنجا ؟

اولا اگر شما شعور داشتی میدانستی بحث امپریالیسم و امپریالیست ها در مورد دولت های حاکم سرمایه داری است( نه اینکه افراد و مردم یک کشور). مردم انگلیس همانند خيلی از کشور های اروپا با مبارزات خودشان در طول تاريخشان دست آوردهای انقلابی بزرگی به دست آورده اند که  حق پناهندگی يکی از آنهاست. آنها اين امر را با مبارزات خودشان به دولت ها تحمیل کرده اند. اتفاقا يکی از  سر منشاُء های چنين دستاوردهائی هم  انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر به رهبری لنین بود. امری که به مردم این کشورها یاد داد چگونه برای  خواسته های انقلابی خود مبارزه کنند و چگونه مطالبات خود را به دليل توازن قوای جديد در جهان بدولت های بورژوائی  تحمیل کنند.  ثانيا استفاده از حق پناهندگی حق هر انسانی است که به دليل سرکوب و کشتار ديکتاتوری حاکم مجبور به ترک کشورش شده و عربده کشی عليه هر فردی در اين رابطه صرفا به معنای هم صدائی با فاشيستها و نژاد پرستان می باشد.ثالثا مصداقی مرتب و به روال معمول اطلاعاتی های ساواک و ساواما ، می گوید اشرف دهقانی در انگلیس و لندن است، معلوم نيست چرا او دنبال آدرس خانه رفیق اشرف دهقانی میگردد؟؟ حتما کمال همنشینی با ساواکی ای که يکی از شغل هايش شرکت درتيم های تعقيب و مراقبت ساواک شاه بود در او هم اثر کرده! از قرار چون جناب ساواکی  در زمان شاه موفق به دستگیری رفیق اشرف دهقانی نشده، حال قصد دارد وظيفه ناتمام را به اين طريق تمام کند. البته با دادن چنين رهنمود هائی به همنشين خاطره نويس اش. آيا واقعا مصداقی نمی داند دارد بنوعی به ساواکی رفیق اش کمک می کند! شرمت باد !!

رابعا، اين جناب مصداقی شعور ندارد که ببیند و بخواند که رفیق اشرف دهقانی عليرغم زندگی در غرب در مقاله ها و نوشته هایش کوچکترین کوتاهی در نقد سرمایه داری و کشورهای امپریالیستی نکرده و نمی کند؟ و مثل کسانی نيست که چون به غرب پناهنده شده اند عدم دفاع از سياستهای امپرياليستی را نوعی نمک نشناسی می دانند!

اتفاقاً جمهوری اسلامی حاصل سياستهای همين امپرياليستهاست. آنها وقتی ديدند که رسالت حکومت شاه در سرکوب مبارزات توده ها و پيشبرد خطوط آنها تمام شده و طبق فرمول امپریالیست ها می باید حکومت مورد نظرشان در ايران با ايدئولوژی مذهبی جایگزین حکومت سلطنتی شود، ابتدا خمینی و دارودسته مرتجع و مزدورش را بعنوان آلترناتیو بوسیله رادیو بی بی سی ، اسرائیل و …روی انتن ها بردند و سپس در کنفرانس “ گوادالپ“ تکلیف حکومت شاه را تعيين کردند و شرايط روی کار آمدن خمينی را مهيا کردند. خمينی ای که قبلا به آنها تضمين داده بود که ارتش دست نخورده باقی بماند و درصدور نفت اشکالی پيش نيايد و از همه مهمتر سرکوب کمونیست ها و نیروهای انقلابی و انقلاب توده ها انجام شود. به اين ترتيب حکومت وابسته به امپریالیسم پهلوی و شخص شاه ، با دستور آمریکا ، انگلیس ، فرانسه و آلمان در کنفرانس “ گوادالپ“ جايش را به جمهوری اسلامی داد. البته این سیاست امپریالیست ها نه تنها در ایران ، بلکه به تدريج در افغانستان عراق و ….هم ادامه پیدا کرد.

اما جناب مصداقی هم نشان داده که کلمه امپریالیست زیاد به دلش نمی نشیند همانند این شاه الهی ها و پرو امپرياليستها با دارودسته های رنگارنگشان که گاه حتی منکر وجود امپرياليسم می شوند. و از این رو هر موقع در بحث ، مقاله و یا متنی اسم امپریالیست ها میآید داغ میکنند.

جالب است مصداقی در حاليکه دم از مبارزه و افشای جمهوری اسلامی می زند، ولی با ساواکی جنایت کاری که آدم کش و شکنجه گر بوده خلوت می کند؟ و از نقد و افشای این ساواکی دردش میگیرد؟؟! و همصدا با پرويز معتمد اين مزدور دروغگو می گويد:فقط کارش تعقیب و مراقبت بوده است. اما پروير معتمد يک جائی از دستش در میرود و میگوید فردی را دستگیر کردیم و در محل ساواک یا زندان، از توی پیراهنش داخل یک تکه پارچه سیانورش را پیدا کردیم! بعد میگوید از فرد دستگیر شده پرسیدم این چی هست ( منظور قرص سیانور) بعد فرد دستگیر شده می گوید من این قرص را برای شکم درد می خورم. ساواکی مزبور هم قرص را می دهد دست زندانی اما تا او می خواهد قرص را در دهانش بگذارد قرص را از دستش می گيرد. بعد پروید معتمد ساواکی با وقاحت تمام می گوید با اشاره به انگشت شست دستش ، رو به فرد دستگیر شده گفتم بیا فلان فلان شده خیال میکنی ما نمیدانیم این قرص سیانور است. خوب اين اتفاقات که در جريان تعقيب و مراقبت نيفتاده است. پس آقای مصداقی رفیق شما آنطور هم که خود شما و او ادعا می کنید کارش صرفاً تعقیب و مراقبت نبوده است.  از سوی ديگر کسی که مدعی است با تهرانی شکنجه گر ساواک رفته سياهکل مگر آن موقع هم جز تيم تعقيب و مراقبت بوده؟جالب اینجاست که در برنامه پرگار بی بی سی ، در بحثی  که ساواکی جنایتکار “ احمد فراستی“ همراه به اصطلاع پژوهشگر „بی طرف“ و دروغگوی مزدور جمهوری اسلامی و سلطنت طلبها “ عرفان قانعی فرد “ با مصطفی مدنی و شاهسوندی داشت ، مرتب از حقوق بشر و اینکه در حکومت شاه شکنجه نبود و … حرف می زد. اما  در همان حال با وقاحت تمام می گفت ما بخاطر اینکه بتوانیم جای بمب دوم را پیدا کنیم ، فقط شلاق میزدیم؟؟!! واقعا شرمتان باد!! فعلا به اين نمی پردازم که اساسا نشستن در کنار یک جنایتکار و بگو و بخند با او جز مخدوش کردن صف مردم  معنای ديگری ندارد.

در خاتمه به اين نکته هم بايد اشاره کنم که این ساواکی دوست جناب مصداقی خودش می گوید که در پاریس به سفارت جمهوری اسلامی رفته و به دنبال رفع و رجوع مسائل اداری برای خانه ای که در ایران داشته و همچنین برای وصول حقوق دوران بازنشستگی اش بوده است. بعد هم باز خودش می گوید که در سفارت جمهوری اسلامی ، اطلاعاتی های رژیم با او تماس گرفتند و می خواستند با سران ساواک فراری و از جمله پرویز ثابتی ارتباط بگیرند و از طریق آنها با آمریکا. البته وجود چنین تماسی جای تعجب ندارد. با توجه به اطلاعاتی که عناصر ساواکی و شخص پرویز ثابتی از مبارین دوران شاه و فعالیت های آن دوره دارند ، به درد مزدوران جمهوری اسلامی می خورند، و چون مزدور مزدور است برایش فرق نمی کند که برای جمهوری اسلامی کار کند یا برای حکومت پهلوی … در نتیجه بايد در نظر داشت که پرويز معتمد در حاليکه مامور ساواک بوده در سفارت جمهوری اسلامی هم با ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تماس بوده و خواستن اجرای برخی پروژه ها از وی نیز در این رابطه بوده است.

همین مطلب آخر که مربوط به اعتراف معتمد ساواکی با ماموران امنيتی سفارت جمهوری اسلامی در پاريس می باشد نشان می دهد که در اینجا پای یک پروژه امنیتی در میان است و آنها مصداقی را برای پروژه خود علیه جنبش انقلابی مناسب تشخیص داده اند.

سيامک

دوازده    یونی ( جون) 2016