آوازی برای فیدل ـ چگوارا
آوازی برای فیدل
ارنستو چگوارا
منبع: کتاب جمعه سال اول شماره ۲۵، ترجمه: فریدون فریاد
تو گفتی که خورشید بر فراز خواهد شد.ـ
بیا برویم
از آن راه های بی نقشه
تا تمساحِ سبز را بدان عشق می ورزی از بند برهانیم.ـ
بیا برویم
اهانت را بروبیم
با ابروان مان که جاروب شدۀ ستارگان شورشی تیره است.ـ
یا پیروز خواهیم شد یا از کنار مرگ خواهیم گذشت.ـ
در شلیک اول، تمامی جنگل
با حیرتی جوان و سرزنده از خواب خواهد پرید
و همانزمان و همان جا گروه روشن آرام
در کنار تو خواهد بود.ـ
به هنگامی که صدای تو بادهای چهارگانه را در چهارسو
به چهار سهم مساوی بخش کند
ـ زمین را، نان را، و عدالت و آزادی را ـ
در آنجا خواهیم بود ما،ـ
با آهنگ کلماتِ هماهنگ در کنار تو خواهیم بود ما.ـ
و هنگامی که کار غربالِ ستمگران
در پایان روز به انجام رسد
همان زمان و همان جا به عزم نبرد نهایی
در کنار تو خواهیم بود.ـ
و هنگامی که جانور وحشی گُردۀ زخم خوردۀ خود را لیسه میکشد
ـ آنجا که نیزۀ کوبا بی پروا فرود آمده است ـ
در کنار تو خواهیم بود ما
با دل های پرغرور در کنار تو خواهیم بودما.ـ
هرگز اندیشه مکن که خون وحدت ما را بتواند مکید
آن کَک های پر زیور و زیب که با عطلی شان به هوا جست میزنند.ـ
ما تفنگ هایشان را می خواهیم
گلوله هایشان را
و صخرۀ سنگی را
و نه چیز دیگری.ـ
و اگر آهنی ایستاد در راه و در برابر ما
مَلمَلی از اشک های کوبائی طلب می کنیم
که با آن استخوان های پارتیزان های مان را بپوشانیم
در سفری این چنین که به تاریخ آمریکا می کنیم.ـ
همین و نه بیش.ـ