به مناسبت انتشار ترجمه آلمانی کتاب نبردی نابرابر نوشته نیما پرورش در کتابخانه الکترونیکی گفتگوهای زندان، در زیر نخست معرفی کتاب توسط ساسان دانش را می خوانیم و در ادامه لینک به نسخه فارسی و نیز ترجمه آلمانی کتاب در اختیار خوانندگان قرار می دهیم
به نقل از صفحه اینترنتی شب نامه
***
شاید گریستن می توانست اندکی از دردهایمان بکاهد! ـ
معرفی کتاب نبردی نابرابر
پیروزی انقلاب کارگران پاریس در سال 1871، شیوهی ادارهی جامعه توسط کارگران، تجربهی ارزشمند و درخشانی را برای جهانیان به یادگار گذاشت که از آن به عنوان شیوهی رهایی کار از سلطهی سرمایه یعنی رهایی انسان از جامعهی طبقاتی یاد میشود و از سوی دیگر، شکست آن نیز که بیش از پنجاه هزار کشته و نزدیک به صد هزار زندانی و تبعیدی بود، درس آموزی و تجربههای بسیاری را به جامعهی جهانی ارمغان کرد. انقلاب 1357 ایران نیز از جمله چنین انقلابهایی است و به همین دلیل بود که برای شکست آن شتاب کردند و خمینی جنایتکار و سردمداران نظام جمهوری اسلامی به نمایندگی از سرمایهی جهانی با تکیه بر قدرت، انقلاب اجتماعی را در ایران سرکوب عریان کردند و قطره قطره خون انقلاب را از پیکر جامعه و شریان انقلابیها بیرون کشیدند، شهرها را ویران و قلبها را پاره پاره کردند تا از پیروزی انقلاب جلوگیری کنند.ـ
انقلاب واقعی اجتماعی، آتشفشان جامعهی انسانی است. هم پیروزی و هم شکست آن، پیامدهای گوناگونی دارد. در نتیحه، برای جلوگیری از به ثمر رسیدن انقلاب از همان نخستین لحظههای استقرار جمهوری اسلامی ایران تا کنون دهها هزار انسان، اعدام و تیرباران شدند، مبارزان را زیر شکنجه کشتند، به زنان و دختران تجاوز کردند و با تحمیل و بهانهی جنگ 8 ساله، سرکوب عریان را دوچندان و سرانجام بازماندگان آن نسل را در 1367 قتل عام کردند. هرچند دار و شکنجه و اعدام در نظام جمهوری اسلامی ایران همچنان ادامه دارد، اما جان به دربردگان از زندانهای مخوف این نظام، پس از سالها خاطرات زندان را قلمی کردند تا همگان بدانند در زندانهای جمهوری اسلامی ایران چه گذشته است.ـ
نبردی نابرابر، نام کتاب نیما پرورش، یکی از زندانیان سیاسی جان به در برده است که مخاطب را به سفری پرشور و پر از احساس انسانی میبرد تا شاید سایه روشنهای دهشتناک زندان را نمایان سازد. به راستی که کتابهای زندان، گنجینهای از خاطراتی است که نمیتوان آن را توصیف کرد و هر انسانی که احساس مسؤولیت اجتماعی میکند، خودش باید بخواند و با آن ارتباط برقرار کند تا اهداف فداکارترین و وفادارترین یاران انقلاب اجتماعی را در کشور ایران درک کند. نیما پرورش در فرازی از کتاب نبردی نابرابر مینویسد: „شاید گریستن می توانست اندکی از دردهایمان بکاهد! بنا بر این میگریستم، در گوشهی یکی از سلولها که تا چند روز پیش جای بچههایی بود که دیگر نبودند، بی اختیار به یاد کسانی که دیگر با ما نبودند اشک میریختم….“ـ
با اشاره به فزونی پناهندگان سیاسی ایرانی در اروپا به ویژه کشور آلمان، کتاب „نبردی نابرابر“ توسط انسانی شریف به نام „اشتیوان“ به زبان آلمانی ترجمه شده است که این امکان را برای جوانان پویا مهیا میکند که جامعهی آلمان نیز بداند نظام جمهوری اسلامی ایران، برای حفظ منافع خود و چپاول دسترنج نیروی کار و حفظ نظام سرمایهداری، چه جنایتهایی کرده است. بی شک، خواندن تک تک خاطرات زندان، الهام بخش همهی آنانی است که به تغییر نظم نابرابر موجود باور دارند.ـ
ساسان دانش
ـ 22 آوریل 2018
برابربا 2 اردیبهشت 1397
Der ungleiche Kampf
Ein Bericht von über sieben Jahren Gefangenschaft (1982 bis 1989) von Nima Parvaresh (2. November 1996)
Übersetzt aus dem Persischen ins Deutsche von XXX und Estifan
سایر کتاب های زندان در کتابخانه الکترونیکی گفتگوهای زندان
http://dialogt.info/
بدبختانه کتابی به نام: „نبردی نابرابر“ که یکی از زندانیان سیاسی پیشین با نام مستعار: „نیما پرورش“ نوشته است پر از نادرست نویسی های ریز و درشت است!
در این کتاب نوشته شده است: (وزارت آموزش و پرورش کرج) که باید نوشته می شد: (اداره آموزش و پرورش کرج)
از کتابی که جلال الدین فارسی نوشته است در این کتاب با نام: (مارکس و مارکسیسم) یاد شده است اما نام درست این کتاب (درس هائی از مارکسیسم) است!
نوشته شده است: (….. در یکی از روزهای پایان خرداد در روزنامه ها خواندیم که رفسنجانی جلسه فوق العاده مجلس خبرگان را تشکیل داده و فردای آن روز خمینی در پیام مشهور خود موافقت خویش را با پذیرش صلح اعلام کرده است! …..) که (پایان خرداد) نادرست و (پایان تیر) درست است!
نوشته شده است: (داود لشکری مدیر داخلی بند به درون بند آمد) روشن است که داود لشکری (مدیر داخلی بند) نبود و (مدیر داخلی زندان) بود و ما پستی به نام (مدیر داخلی بند) نداریم!
نوشته شده است: (دادگاهی به ریاست آیت الله اشراقی و آیت الله نیری تشکیل شده است!) نخست آن که مرتضی اشراقی آخوند نبود که آیت الله باشد! دیگر آن که حسینعلی نیری با آن که آخوند بود اما حجت الاسلام بود نه آیت الله! و حتی روح الله خمینی در فرمان ننگینش برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ حسینعلی نیری را (حجت الاسلام نیری) نامیده است نه (آیت الله نیری!)
نوشته شده است: (اشراقی جلوی من پشت یک میز با لباس آخوندی نشسته بود!) که باید نوشته می شد: (نیری جلوی من پشت یک میز با لباس آخوندی نشسته بود!)
در این کتاب انوشیروان لطفی وابسته به سازمان فدائیان – اقلیت نامیده شده است که نادرست است و انوشیروان لطفی وابسته به سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت بود!
در این کتاب ابراهیم نجاران هوادار فدائیان – اقلیت نامیده شده است اما ابراهیم نجاران وابسته به سازمان راه کارگر بود که چندی پیش همسر ابراهیم نجاران زنده یاد خدیجه جابری نیز پس از سال ها درد و رنج و زندان و شکنجه درگذشت، (به لینک زیر نگاه کنید)
http://www.iranglobal.info/node/65828
از اینها گذشته این نوشتار پر از نادرست نویسی ها و آشفتگی های دستور زبانی است! برای نمونه بارها واژه (درب) به جای واژه (در) نوشته شده است که به کارگیری (درب) به جای (در) بر پایه دستور زبان پارسی نادرست است و واژگانی مانند: (درب سلول، درب خانه، درب زندان، درب ماشین و …..) همگی نادرست هستند و باید گفت و نوشت: (در سلول، در خانه، در زندان، در ماشین و …..)
سخن کوتاه، ایکاش پیش از ترجمه این کتاب به زبان های دیگر برای ویرایش آن کار می شد که نشده است و این نادرست نویسی ها در ترجمه ها نیز بی گمان دیده خواهند شد!
در لینک زیر این کتاب تا آنجا که از ریخت نخستینش نیفتد بازنویسی و ویرایش شده است اما بدبختانه باز هم نادرست نویسی های ریز و درشت فراوان دیگری را می توان در آن یافت:
http://www.iranglobal.info/node/50381
تشکر از توضیحاتتان، توضیحات و لینک مطالب به همکارانی که پیگیری ویرایش کتاب را دارند ارسال می کنیم تا با هماهنگی نیما پرورش با سایر توضیحاتی که در این زمینه به ما رسیده، برای انتشار نسخه اصلاح شده استفاده و برای چاپ بعدی در نظر گرفته شود.
در یادداشت پیشین من نام کتاب جلال الدین فارسی را (درس هائی از مارکسیسم) نوشتم که نادرست بود و نام درست این کتاب (درس هائی درباره مارکسیسم) است! همچنین در لینک ایران گلوبال که در آن کتاب نبردی نابرابر بازنویسی شده است گذشته از آن که نام کتاب جلال الدین فارسی باز هم نادرست نوشته شده است وابستگی سازمانی ابراهیم نجاران ویرایش نشده و نادرست مانده است، همچنین نام خانوادگی رضا عصمتی نیز برای لغزش در تایپ به جای (عصمتی) نوشته شده است (عصتمی) که نادرست است که درباره رضا عصمتی نیز نگاه کردن به نوشتاری در لینک زیر سودمند است
http://www.iranglobal.info/node/24920
البته همچنان که پیش از این نوشتم نادرست نویسی ها فراوانند و باید این کتاب موشکافانه بررسی و ویرایش شود.
تشکر از پیگیری شما