عیدِ مختصر، سعید یوسف

در این صدای پرنده، نویدِ مختصری ست
که: باز، نوبتِ عیدِ سعیدِ مختصری ست

و هرچه کیش دهیمش، نمی رود از رو
پرنده ای که دلش خوش به عیدِ مختصری ست

و هرچه گوئی اش این «جیک و پیک» بیهوده ست
دوباره خوانَد و در او امیدِ مختصری ست

و گرچه سبزه نداریم و سنبلی هم نیست،ـ
هوا مساعدِ سالِ جدیدِ مختصری ست

زمین ز تن بکّند جامه ی عزا، هرچند
که مبتلا به بلای شدیدِ مختصری ست

برای آنکه دری سویِ صبح بگشائی
هلالِ روشنِ ماهت کلیدِ مختصری ست

به پورِ زال چه بندی امید و لشکرِ توس؟
کنون نیاز به گردآفریدِ مختصری ست

ببین که آیتِ شیطان شد آیت الله ات
حسین، سَروَرش و خود، یزیدِ مختصری ست

برای ملّتِ ویروس پرورِ ایران
کسی که مرده به بستر، شهیدِ مختصری ست

(سعید یوسف)