بهاری دیگر، محمود خلیلی
بهاری دیگر از لابلای
سایه های بوم شوم شهر
سرمی زند بی هیچ ادعایی
پای می کوبد بر زنجیرهای
پوسیده و فرتوت
تا روز و ماه و سالی را
از نو برپای سازد
بهاری دیگر از لابلای
سایه های بوم شوم شهر
سرمی زند با دامنی از
لاله و شقایق سالی که گذشت
تا دوباره هپکو و هفت تپه
بروید در شهرها
و تفته تابستان دیگری را
به آغوش آبان و دی بسپارد
و بگشاید زندانها
بهاری دیگر از لابلای
سایه های بوم شوم شهر
سرمی زند با امید بهبودی
بهمن و اسفند واسفند و اسفند
با هزاران تن بیمار
بهار تب دار… بهاربیدار
محمود خلیلی
اسفند 1398