گفت‌وگوی همایون ایوانی با تقی تام۱۳ شهریور ۱۴۰۲ (۴ سپتامبر ۲۰۲۳)

هم‌اندیشی چپ: زندان شاهنشاهی و شکنجه‌های ساواک – ۸

گفت‌وگوی همایون ایوانی با تقی تام
۱۳ شهریور ۱۴۰۲ (۴ سپتامبر ۲۰۲۳) ‏

رفیق تقی تام سال ۱۳۴۲ تحصیل در رشته‌ی اقتصاد را در دانشگاه تهران آغاز کرد و همان‌زمان به حزب ملت ایران پیوست. از فعالان ‏دانشجویی حزب ملت ایران و جبهه ملی ایران بود و در کنار رفقایی هم‌چون شکرالله پاک‌نژاد و دیگران فعالیت می‌کرد. سال دوم او را ‏از دانشگاه اخراج کردند. اما موفق شد در سال پس از آن به تحصیل ادامه دهد. او با انجام مطالعاتی محدود و فعالیت محفلی برای راه‌یابی ‏خیلی زود از حزب ملت ایران و جبهه ملی عبور کرد و به چپ گرایش پیدا کرد. ‏

در این زمان، مطالعات مارکسیستی با دریافت جزوه و نشریه از خارج‌ آغاز شد. باوجود غالب‌بودن گرایش چریکی، او و عده‌ای از فعالان در طیف ‏مبارزان «مشی توده‌ای‌تشکیلاتی»، با تاثیرپذیری از اندیشه‌ی مائو، در فکر تشکیلات و جنگ توده‌ای بودند و در جست‌وجوی راه دیگری برای ‏فعالیت سیاسی‌تشکیلاتی و نفوذ در روستاها. ‏

در تابستان سال ۵۰، فردی مرتبط با ساواک محفل این رفقا را به ساواک لو داد. تقی تام، یک ماه پس از ازدواج با همسرش، دستگیر شد و بر ‏اساس قراری که با رفقای دیگر داشت فقط خود و دو رفیق دیگر را مسئول فعالیت‌ها اعلام کرد. او به سه سال زندان محکوم شد و پس از پایان ‏دوره‌ی محکومیت در حدود دوسال «ملی کشی» را تحمل کرد و پس از آغاز «وزیدن باد کارتر» همراه با عده‌ای دیگر آزاد شد. مدتی با ‏معرفی هوشنگ کشاورز صدر به در دانشگاه همدان رفت و همراه برخی ازجمله خسرو خسروی کار تحقیقی کرد و بعد برای ادامه‌ی ‏تحصیل و کار مطالعاتی به فرانسه رفت. اما در بحبوبه‌ی انقلاب به ایران برگشت و در دوره‌ی قیام یکی از اعضای موثر «کنفرانس وحدت» بود، ‏در بنیان‌گذاری «گروه زحمت» نقش اساسی داشت و درانتشار روزنامه‌ی آزادی کوشا بود. در ۱۳۶۱ بار دیگر از ایران خارج شد و به فرانسه ‏رفت.‏

بعضی از فعالیت‌ها
ـــ انتشار چهار شماره از نشریه‌ی «به‌سوی انقلاب» در سال ۱۳۵۰ به‌همراه بهروز نابت و یوسف اردلان. عنوان شماره‌ی نخست «به‌سوی ‏انقلاب» بود. شماره‌ی دوم، بدون عنوان، به نقد مشی چریکی و تبلیغ مشی توده‌ای اختصاص داشت. ‏
ـــ انتشار اعلامیه؛ در آغاز به شیوه‌ی کپی‌نویسی و سپس با خرید دستگاه پلی‌کپی در چند ده نسخه.‏
ـــ کوشش برای گسترش محفل. ‏

دوره‌ی زندان
تقی تام را پس از دستگیری به همان بازداشت‌گاهی بردند که بعداً عنوان «کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری» به‌خود گرفت و شکنجه با کابل را آغاز کردند.

خلاصه‌ای از وضعیت در زندان:‏
ـــ او که در زندان نیز با دوستان هم‌فکر خود منتقد مشی چریکی ماند؛ طرفدار اندیشه‌ی مائو بود و از «سیاسی‌کاران» به‌حساب می‌آمد، ‏ازجمله می‌گوید: ‏
ـــ فشار روی چریک‌ها بیشتر بود و ساواک برای مبارزان چریک‌ که قرارشان زود می‌سوخت، روش‌های وحشیانه‌تری مثل به‌کارگیری بطری در ‏مقعد را در پیش می‌گرفت.‏
ـــ بهروز نابت را حدود ۲ سال پس از دستگیری در اتاق بازجویی دیدم. هر دو پای او باندپیچی شده بود. او را که ارتباط‌‌های گسترده‌ای ‏داشت، به‌شدت شکنجه کرده بودند. شنیدن صدای شلاق و فریاد زندانیان در سلول‌های مجاور بسیار دردناک بود.‏
ـــ سه نوبت و در مجموع یک سال‌ونیم در کمیته‌ی مشترک گذراندم که چند هفته از آن در سلول انفرادی بود.‏
ـــ آخر سال ۵۰، در بازجویی دوم، از آپولو هم استفاده کردند که از همه چیز بدتر بود. ‏
ـــ بعد به زندان قصر منتقل شدم.‌ در آغاز، نگاه به محفل ما منفی بود.‌ چون مبارزه‌ی چریکی اصل بود. رفتار ما در کمیته‌ی مشترک و زیر شکنجه و برخورد با ‏پلیس و رژیم باعث شد نگاه‌ها تغییر کند. ‏
ـــ مدتی با بیژن جزنی هم‌سلول بودم و مدت کوتاهی نیز با مسعود رجوی. ‏
ـــ یک روز که با بیژن جزنی در سلول بودیم، دانشجویی را آوردند که فقط با یک اعلامیه دستگیر شده بود و او را شلاق زده بودند.
ـــ مجرم رژیم و ‏ساواک بودند نه جوانان. بین فعالیت‌ها و حکم و مجازات هیچ تناسبی نبود. اگر ذره‌ای از آزادی‌ها را به رسمیت می‌شناختند هیچ‌یک از این ‏کارها مجازات نداشت. ‏شکنجه با هیچ معیاری خوانایی ندارد، حتی برای ‏مبارزان چریک.‏

نگاه به گذشته
تقی تام که مطالعاتی درباره‌ی روستاها داشت، با توضیح درباره‌ی اصلاحات ارضی و روستاهایی که در دهه‌ی ۴۰ در بلوچستان دیده ‏شرحی درباره‌ی وضع فلاکت‌بار روستاها و تضاد آن با تهران می‌دهد.
ـــ نگاه انتقادی: آن زمان با تاثیر از «سازمان انقلابی» و مائوئیست‌های ‏دیگر درک غلطی داشتیم و ایران را «نیمه‌مستعمره نیمه‌فئودال» می‌دانستیم.

2 Antworten