کار زار، مینا اسدی، سرودی برای زنان ایران
از پشت دریچه های بسته
دیدیم پرنده پر زد ورفت
در خانه ی غم نشسته بودیم
دیدیم که بخت در زد و رفت
زندانی شام تیره بودیم
دیدیم که ماه سر زد و رفت
گفتیم که این چه روزگار ست
دیگر نه زمان انتظارست
هان!اینک وقت کارزارست
دیدیم که زن به خاطر عشق
مجکوم به مرگ و سنگسار ست
دیدیم که کارگر پیاده ست
سرمایه به کارگر سوارست
دیدیم که کودک گرسنه
گریان و غمین و اشکبار ست
دیدیم نهال آرزوها
پژمرده و زرد و بی بهار ست
تا پای من و تو بسته باشد
سرمایه و جهل و دین به کارست
جز آزادی مگر چه می خواست
آن جان جوان که سر به دارست
گفتیم که این چه روزگار ست
دیگر نه زمان انتظارست
هان! اینک وقت کارزارست.
مینا اسدی
پانویس: این سرود را من برای زنان ایران ساختم و در راهپیمایی بزرگ و تاریخی زنان در روز هشت مارس در هلند خوانده شد .با همراهی همه ی شرکت کنندگان درتظاهرات آنروز.. گفته باشم که این شعر به کسی …یا سازمانی …یا گروهی تعلق ندارد .هرکسی که به این سروده باور دارد می تواند آنرا با آهنگ و یا بدون آهنگ بخواند. سرود از آن همه ی انسانهایی ست که به برابری باور دارند و برای رسیدن به آزادی ،تلاش و مبارزه می کنند..هنوز هم درآرزوی روزی هستم که تک تک کلمه ها پرنده ی آزادی شوند و بربام همه ی خانه ها بنشینند! به امید آنروز
با عشق …مینا اسدی- نهم ماه مارس سال دو هزار و شانزده- استکهلم
یادتمامی همبندان وهمکاران وهمرزمان دردوحکومت شاه وشیخ همواره گرامی باد.امااگربه انصاف به پروسه سی وهفت ساله تراژدی حکومت جهل وجور وفساد وجنایت اخوندی نگاهی بیندازیم انچه خسارت برجان ومال وشرف وعقب ماندگی ملک وملت ایران وارد شده نیروهای سیاسی با دیدگاهها وعقاید گوناگون کم مقصرنبوده ونیستند برای اثباط سخنم میتوانیم به نتیجه اتحاد وهمدلی وهمگرایی کسانی وسازمانها وگروها واحزابی توجه کنیم که به درستی اگاهند دارای درد ودشمن مشترک هستنداما ان نیستند که بتوانند ازاین مانع بزرگ عبورکنند.باید ابتدا به دنبال علل وعلت های این شکست ها باشیم تا ازاشتباهات خود بکاهیم وبه راهکارهای های تاثیرگذاربرسیم.به امیدفردای ازادی.متحد وپیروزباشید.