ما و گرسنگان رژه خواهیم رفت!، شعری از داریوش سلحشور
در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ و در جریان تدارک اول ماه مه شعر ذیل در برخی نشریات چپ انتشار یافت و به شکل اوزالید برسر در دکه ها و دفاتر دانشجویان مبارز آویخته گردید. پس از سالها مجدداً آن را مشاهده کردم و فکر کردم درج آن به مناسبت اول ماه مه مناسب باشد اگر شرایط امروز جنبش کارگری ـ کمونیستی با حال و هوای شرایط انقلابی سال ۵۹ که ملیونها کارگر و زحمتکش با شعائرانقلابی جشن اول ماه مه را گرامی داشتند کاملاً متفاوت است. بگذار بیاد آن روزها که صفوف کمونیستها پرچم افراز خیابانها بودند و بیاد بسیاری از رفقایم که این شعر را دوست داشتند و امروز در کنار ما نیستند. باشد كه مرور شعر براي روشنفكران خرده بورژوايي كه جنبش مارا حاشيه اي ارزيابي ميكنند ، اين شعر گوشزدي تاريخي باشد. با ياد و خاطره دوباره رژه های خیا باني اين شعر را مرور کنیم! آماده اید،رفقا؟
ما و گرسنگان رژه خواهیم رفت!ـ
رفقا آماده اید؟
پرچمهای سرخ را
بر سر در
خانه هایتان بیاویزید.
فردا،
از سنگر کمون
به جشن خون میرویم!ـ
فردا ،
در خیابانهای شیکاگو
سرودهایمان را سر میدهیم !ـ
فردا،
با کارگران بلشویک
ـ دوباره ـ
عهد میبندیم!ـ
آماده اید
رفقا؟
در رژه فردا
سینه هایمان سنگر
و قلبهایمان مسلسل،
پرچمهای سرخ کمون
با خون کارگران شیکاگو،
و درسهای رهبران کبیرمان،
سرود انترناسیونال را میسرایند
و از گلوگاه ما فشنگ بر خواهد خاست!ـ
هر کلام سرودمان گلوله ای
و هر طپش قلبمان
چکاندن ماشه ای!ـ
آماده اید،
رفقا؟
پرچم های سرخ کمون را
با نقشی از خون کارگران ایران
به دست میگیریم!ـ
فردا
ما و گرسنگان رژه خواهیم رفت،
و پرچم ما سرود رهائی خلق را
از کارخانه ها،
به کوچه ها خواهد برد!ـ
داریوش سلحشور ـ اردیبهشت ۵۹ـ