دستهاى خاوران، بهروز داودی
دستى از اعماق
سر برافراشته
از دلِ خاك
آى …آى … ناشناس
به حصارِ سينه
قصه ى ما را
پنهان مدار
آى …آى … آشنا
به جانِ شيفته
رأى مرا
كه هنوز
تاب ميخورد
بر ريسمان دار
در مشت خود نگهدار
ما فراموش تان
نكرديم
شما فراموش مان
نخواهيد كرد
پاريس – ١٩ مى ٢٠١٧