پادگفتارهای تسلیمطلبی – 4: هزار فامیل؟ نه بابا به صدتا هم نمیرسند!، همایون ایوانی
در شماره سوم این یادداشتها درباره گفتارهای تسلیمطلبانهای نوشتم که مدعی هستند «…گویا درون جمهوری اسلامی، „جناح یا جناحهایی“ وجود دارند که (بخشاً یا تماماً) منافع مردم، کارگران و یا زحمتکشان را تامین میکنند و از این طریق مردم را به پشتیبانی „این جناح“ (که خوب است) در مقابل „آن جناح“ (که بد است) دعوت میکنند…» و به پیشینه این گونه بحثها با اشاره به نوشتهها و مقالات پیشین اشاره کردم. در این قسمت به جایگاه و روابط مشخص خانوادههای حاکم بر ایران میپردازم که بین «خانواده»اشان تقسیم کار کردهاند و یکی نقش „اصولگرا“ و دیگری نقش „اصلاحطلب“ یا „معتدل“ را ایفا میکند. از این طریق، با هر سیکل جابهجایی رئیس جمهور و دولت، پستهای کلیدی بین „اعضای خانواده“های حاکم دست به دست میشوند.
به روایتی، „برادر جان!“ کلید حجره تجارت را به „برادر زاده جان!“ میسپرد و آن یکی هم کلید دفتر وزارتخانه یا معاونت آن را به „عمو جان“ تحویل میدهد تا چهار یا هشت سالی فعلاً „دولتداری“ کند. بعد هم نوبت چرخش شغلها و پستها در داخل الیگارشی(های) حاکم میرسد و همه „مشغول گرم کردن تنور انتخابات“ میشوند! در این میان، بیچاره „تحلیلگر“ دو ریالی و طرفدار رژیم باید افکار عمومی را حاضر کند که نه دیگر! این دفعه مثل دفعه قبل نیست! حتما باید بین „بد و بدتر“ یکی را انتخاب کرد!ـ
با یک فاصله تاریخی که به این سیکل تکراری „جناح بازی“ نگاه کنیم، ابتذال سطح سیاست رایج در درون جمهوری اسلامی و تلاش برای به قهقرا کشاندن آگاهی مردم، ابعاد خود را نشان میدهد. در هشت سال اول، سرکوب سیاسی روشنفکران و گروههای سیاسی مستقل، با „نعمت“ جنگ ایران و عراق انجام شد، هشت سال بعدی را رفسنجانی صحنهگردانی کرد و سپهدار جنگ و سردار سازندگی شد! هشت سال خاتمی بعدی را در میان تسلیمطلبان امید کاذب ایجاد کرد و هم زمان، فعالین جنبش کارگران، زنان، دانشجویان، روشنفکران شناسایی شدند. بخشی از آنها در همان دوره خاتمی به قتل رسیدند (موسوم به قتلهای زنجیرهای) و بخشی دیگر بر عهده دولت نظامی-امنیتی بعدی، یعنی احمدینژاد سپرده شد. سلاخی نسل جدید که به „نتایج مطلوب“ رسید، نوبت „جیغ بنفش“ حسن فریدونی یا روحانی رسید. با همین بازی „بیم و امید“، تلاش خود را برای حفظ حکومت جمهوری اسلامی ادامه میدهند. سالهای حساسی که بایستی برای توسعه و شکوفایی جامعه، تعمیق آزادیهای سیاسی، لغو سانسور و زندان و شکنجه مورد استفاده قرار بگیرد، با این بازی „جناحها“ به تله افکار عمومی، مشاطهگران رژیم و تسلیمطلبان تبدیل شده است. سالهایی که کارگران، زحمتکشان و فرزندانشان باید به گسترش آگاهی و سازماندهی تشکلهایشان بپردازند، با دستگیری و سرکوب آنان گذشته است. آرزوهای بیشماری که تک تک آحاد مردم برای آیندهای بهتر دارند، در دستان چند خانواده محدود که اهرمهای قدرت و ثروت را در جمهوری اسلامی در دست دارند، برباد میرود.ـ
در قسمتهای آتی به وضعیت روندهای طبقاتی و منافع هیئت حاکمه ایران پرداخته خواهد شد. آن چه در این قسمت مورد توجه است، دقت بیشتر بر جایگاه و منافع طبقاتی مشترک هیئت حاکمه جمهوری اسلامی است. در مناسبات تولیدی ایران، نقش دولت و استفاده از اهرمهای دولتی، عاملی تعیینکننده بر میزان سهمبری حاکمان از تولید اجتماعی و به بیان سادهتر ثروت اجتماعیای است که از طریق سلطه بر منابع نفت، گاز و سایر ذخایر طبیعی، از طریق کار و تولید کارگران و زحمتکشان و همه کارورزان جامعه تولید میشود. چنین مازاد عظیم تولید اجتماعی در ایران، در درجه اول به کسانی تعلق میگیرد که بر بوروکراسی و قوای قهریه – امنیتی سلطه دارند. تقسیم کار سادهای صورت میگیرد و کشورمدارانِ انگلصفت با تکیه برنقش خود براهرمهای قدرت، بیآنکه در تولید اجتماعی نقشی مستقیم داشته باشند، بیشترین سهم را از آن خود میسازند.ـ
خانوادههای حاکم بر جمهوری اسلامی، انحصارطلباند. حتی بخشهای دیگر سرمایهداری در ایران را نیز در قدرت سهیم نمیدانند و تمامی اختیارات کلیدی، و به تبع آن، منافع انحصاری مالی و دولتی را به گروه معدودی از وابستگانشان که از چندین جهت با هم وصلت کردهاند، میچرخد. یک یا چند الیگارشی مالی، امنیتی، نظامی که پای سفره مشترک و در کنار یکدیگر نشستهاند.ـ
بر نگارنده و بسیاری از خوانندگان این یادداشتها آشنا و آشکار است که ما با یکی از اشکال بروز تضاد کار و سرمایه در بستر حکومت جمهوری اسلامی روبرو هستیم و همان طور که اشار شد، به آن بحثها نیز خواهیم پرداخت، لیکن در این جا توضیح موضوع اظهر من الشمسی است که این حکومت نمایندگی منافع بخش معینی از طبقه سرمایهداری ایران را میکند که در بستر فساد الیگارشیِ „هزارفامیل“ با هم پیوند خوردهاند. اگر همین نکته آشکار، به درستی نگاه شود، میتوان دریافت که علاوه بر کارگران و زحمتکشان، بخشی از بورژوازی از قدرت رانده شده یا منتظرالقدرت، گاه و بیگاه نالههای دمکراتیک سر میدهند و در بازار سیاستِ خارج از کشور „لافِ در غربت“ میزنند. از سلطنتطلبان گرفته تا ملی-مذهبیها، از بازجوی سابق گرفته تا شکنجهگر پیشین، همه متولی و „سخنگوی ملت“ شدهاند و به روشنفکران، مدافعین پیگیر آزادی و کمونیستها فحش میدهند! به همین دلیل، هر گردی، گردو نیست و هر نالهای به ظاهر از سرِ مخالفتخوانی با این حکومت، ناشی از دردِ مردم، کارگران و زحمتکشان نیست.ـ
از سوی دیگر، برای هیئت حاکمه کنونی، تنگ بودن دایره گزینشهایش را نشان میدهد. این حکومت، در لحظات بحرانی، حتی حمایت تمام طبقه سرمایهدار را ندارد. علاوه براین، طبقه متوسط شهری که هم اکنون از خودش تزلزل نشان میدهد و به ارزانترین قیمتی، در بازی قدرت، طرف این جناح یا آن جناح را میگیرد، با اولین نشانههای جدی فروپاشی جمهوری اسلامی، صف عوض کرده و دوان دوان خودش را به اول صف مخالفین و جبهه سرنگونی خواهان میرساند! نگارنده، بعید نمیداند که طبقه متوسط نه فقط مخالفین پیگیر و پرتلاش جمهوری اسلامی، روشنفکران، نیروهای چپ و کمونیست را با آرنج عقب میزند، بلکه مدعی خواهد شد که „اصلا در اثر مبارزات ماست که جمهوری اسلامی دارد سرنگون میشود!“ به قول یک رفیق شمالی که داشتم: „اینها مثل گربه بیشناغ هستند!“ (اینها مثل گربه بی چشم و رو هستند!)ـ
هزار فامیل؟ نه بابا به صدتا هم نمیرسند!ـ
معمولا وقتی درباره الیگارشی، صحبت میشود، اصطلاح هزارفامیل نیز تداعی میشود. نمودار زیر نشان میدهد که پستهای دولتی در ایران بین کمتر از صدخانواده دست به دست میشود. این نمودار کامل نیست. برای مثال، نقش سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی که در غالب نهادها و ارگانها و معمولا بدون ذکر نام افراد مشخص مشغول پیشبرد کارهایشان هستند، در این نمودار به آن پرداخته نشده است. با این حال، مشتی از خروار توسط این نمودار نشان داده میشود. به واقع، آن چه که در رسانههای اجتماعی و جوکهای روزانه در باب این حکومت دست به دست میشود، یکی از ویژگیهای غارتگرانی را نشان میدهد که در دستگاه حکومت جمهوری اسلامی تکیه کردهاند.ـ
ـ1 نمودار روابط خانوادگی بخشی از هیئت حاکمه جمهوری اسلامی در ایران
نمودار بالا را زیر ذره بین بگیریم:ـ
خانواده حسن فریدونی یا روحانی
در خودافشاگریهای رژیم، رد خانواده روحانی توسط فرهنگ نیوز به بیرون درز کرد.[1] برادر، خواهرزاده روحانی، پسرعمه روحانی، پسرعمویش و… همه به نان نوایی رسیدهاند!ـ
به گزارش رسانههای خود جمهوری اسلامی نگاه کنیم: «حسن روحانی صبح امروز در همایش اقتصاد ایران با اشاره به این که همه دستگاهها باید فعالیت اقتصادیشان را به صورت شفاف بیان کنند. گفت: «همه مردم باید از آمار، ارقام و طرحهای اقتصادی در یک لحظه باخبر شوند؛ در اینجا پسرخاله و پسرعمه نداریم!» شاید همین جمله کافی باشد تا سری به «پسرعمه» ها و «پسرخاله» های رئیس جمهور در دولت بزنیم:ـ
ـ۱- حسین فریدون: …برادر حسن روحانی است که در دولت مسئولیت دستیار ارشد رئیس جمهور را بر عهده داشته … البته پیش از این نیز در دوران ریاست جمهوری هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد، «برادر» ها یکی از افراد مورد اعتماد دولت ها بوده اند.ـ
ـ۲- عبدالحسین فریدون: وی برادرزاده حسن روحانی است که مدیرکل وزرات علوم و آموزش عالی را برعهده داشته و همچنین سرپرست مرکز جذب اعضای هیئت علمی این وزارتخانه است. عبدالحسین فریدون در دولت سید محمد خاتمی، ریاست دانشگاه سمنان را عهدهدار بوده است.ـ
ـ۳- طاهره قیومی: …مسئول روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری است که حسن روحانی دایی مادرش می شود.ـ
ـ۴- اسماعیل سماوی: …خواهرزاده حسن روحانی سرپرست گروه مشاوران جوان، رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری و مشاور رئیس دفتر رئیس جمهور است.ـ
ـ۵- علیاصغر مونسان: …خواهرزاده حسن روحانی مدیرعامل منطقه آزاد کیش است… مونسان پیش از این با حکم محمدباقرقالیباف، عضو هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران بود.ـ
ـ۶- دکتر علیاصغر پیوندی: وی پسر عمه حسن روحانی سرپرست دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی است. در سوابق «پسرعمه» روحانی مسئولیت هایی همچون ریاست دانشگاه علوم پزشکی سمنان، معاونت آموزشی و پژوهشی سازمان نظام پزشکی و ریاست هیأت مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ نیز به چشم می خورد.» [2]ـ
توجه کنید به پاس کاری مشاغل در بین „جناحهای مخالف!“ مورد 1 از دولت هاشمی تا دولت خاتمی و احمدینژاد، در مورد 5 از روحانی تا قالیباف. نمودار 2 بخشی از روابط خانواده روحانی را در مناسب دولتی نشان میدهد:ـ
ـ2 خانواده روحانی در پستهای دولتی
خانواده علی خامنهای در مناسب قدرت
نمودار 3 بخشی از اختاپوس قدرت توسط خانواده خامنهای را نشان میدهد که به طور خلاصه اینجا اشاره میکنم[3]:ـ
ـ پدر میرحسین موسوی پسرعمه پدرعلی خامنه ای
ـ برادر زن علی خامنه ای علی اکبر محتشمی (از طیف موسوم به اصلاح طلب و از اعضای فعال مجمع روحانیون مبارز)
ـ محتشمی، پسر عموی همسر مرتضی رفیقدوست (از شرکای فاضل خداداد که در جریان رسیدگی به پرونده ۱۲۳ میلیارد تومان اختلاس)
ـ مرتضی رفیقدوست، برادر محسن رفیقدوست (قاتل رهبران خلق ترکمن، وزیر پیشین سپاه و رئیس پیشین بنیاد مستضعفان و جانبازان) باجناق علی اکبر محتشمی
ـ محتشمی پور نیز باجناق خاتمی
ـ مصطفی تاجزاده (معاون وزیر کشور و وزیر ارشا در دولت خاتمی و معاون امور بینالملل در دولت میرحسین موسوی) داماد علی اکبر محتشمی پور، علاوه براین تاجزاده پسرعموی همسر محتشمی پور
ـ قالیباف خواهرزاده همسر علی خامنهای
ـ خاوری (مدیرعامل فراری بانک مرکزی) داماد حداد عادل
ـ داماد دیگر حداد عادل، مجتبی خامنه ای
ـ مصطفی پسر دیگر علی خامنه ای داماد ایت الله عزیزالله خوشوقت
ـ دختر خامنه ای عروس محمدی گلپایگانی
ـ 3 خانواده علی خامنهای
خانواده خمینی، رفسنجانی و خاتمی
پیوندهای خانوادگی این بخش از الیگارشی حاکم بر ایران وسیعتر است اما با مرگ روح الله خمینی، احمد خمینی و نیز هاشمی رفسنجانی، نیاز به „پدرخواندهای“ جدید دارند تا در رقابتهای با الیگارشیهای دیگر، به ویژه طایفه خامنهای، سهم خود را در چپاول مردم و در قدرت حفظ کند. البته از لحاظ جناحبندی „جنسشان جور“ است! از حسن خمینی تا دفتر رهبری و دار و دسته „اصولگرا“ و „اصلاحطلب“، سبز و بنفش و آبی و زرد و… در آستین آماده دارند. بخشی از این روابط در نمودار شماره 4 به نمایش در آمده است. برخی پیوندهای خانوادگی بین خامنهای و خمینی-رفسنجانی در نمودار یک به نمایش درآمده که در اینجا نیست. برای نمونه مسعود خامنه ای (پسر علی خامنه ای) داماد صادق خرازی است، کمال خرازی عموی زن مسعود خامنه ای است، ولی برای خلاصه شدن نمودار، این بخش از روابط در نمودار 4 نمایش داده نشده است. خلاصه روابط اختاپوسی، این الیگارشی در جمهوری اسلامی چنین است[4]:ـ
ـ پسر روحالله خمینی داماد امام موسی صدرلبنانی
ـ همسر محمد خاتمی خواهرزاده امام موسی صدر لبنانی
ـ همسران احمد خمینی و محمد خاتمی دخترخاله یکدیگرند
ـ خواهر محمد خاتمی، همسر محمد علی صدوقی (امام جمعه و نماینده رهبر در استان یزد)
ـ محمدعلی صدوقی پدر زن محمد هاشمیان (خواهر زاده رفسنجانی)
ـ حسین هاشمیان (امام جمعه پیشین رفسنجان)، پسر عمو و شوهر خواهر اکبر هاشمی رفسنجانی و پدر داماد محمد صدوقی (شوهر خواهر محمد خاتمی) است
ـ فرزند حسین هاشمیان، خواهر زاده هاشمی رفسنجانی، داماد محمد صدوقی (امام جمعه یزد و شوهر خواهر محمد خاتمی)
ـ علی هاشمی (از طیف موسوم به اصلاح طلب، نماینده رفسنجان در مجلس ششم و مدیرعامل پیشین شرکت پسته کرمان) برادر زاده هاشمی رفسنجانی
ـ محمد هاشمی (از طیف موسوم به اصلاح طلب، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، رئیس سابق صدا و سیما و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام) برادر اکبر هاشمی رفسنجانی
ـ ياسر خمينی داماد محمد صدر، پسر خاله محمد خاتمی
ـ نوه روحالله خمینی عروس سیستانی در نجف
ـ حسن خمينی نوه ارشد روح الله خمينی داماد موسوی بجنوردی
ـ احمد خمينی با دختر پسرخاله مادرش فاطمه طباطبايی ازدواج كرده كه پسرخاله همسر محمد خاتمی است به این طریق احمد خمینی باجناق محمد خاتمی هم می شود
ـ شهابالدين اشراقی داماد روح الله خمينی
ـ محمدرضا خاتمی داماد شهابالدين اشراقی
ـ صادق خرازی داماد محمدرضا خاتمی
ـ پسرهای حسن لاهوتی (رئیس پیشین سپاه و امام جمعه رشت) دامادهای هاشمی رفسنجانی
ـ حسین مرعشی (استاندار پیشین کرمان در دولت های موسوی و هاشمی و معاون خاتمی) برادرزن هاشمی رفسنجانی
ـ صادق محصولی (مشاور ارشد احمدینژاد) با علی اکبر ولایتی (وزیر خارجه پیشین و مشاور رهبر) باجناق یکدیگرند که با خواهران همسر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرده اند و…ـ
ـ4 خانواده خمینی، رفسنجانی و خاتمی
حکومت ارث خانوادگی نیست!ـ
با ذکر این نمونهها، میزان „دمکراتیک“ بودن شرایط حکومت و هیئت حاکمه جمهوری اسلامی به دست میآید! قدرت همچون میراث گروه معدودی از خانوادهها دست به دست میشود. در این میان تمام سیستم کنترلی رژیم از „رهبر“ تا „شورای نگهبان“، „روحانیت مبارز“، „روحانیون مبارز“، „احزاب و جبهه“های قارچ گونهای که در دورههای نزدیک به انتخابات از زمین سبز میشوند، „تحلیلگرانی“ که صدای جمهوری اسلامی را به گوش مردم میرسانند و… نشان میدهد که این الیگارشیهای رنگارنگ، چیزی به نام انتخاب مردم نمیشناسند. „مردم“ آنها حسابهای بانکیشان است. اگر تسلیمطلبان نتایج آن روابط خانوادگی را نمیخواهند بینند، سران رژیم، اما، نتیجه را در حسابهای بانکیشان میبینند. آیا گریه خامنهای را در نماز جمعه 1388 درست یک هفته بعد از بلوکه شدن حسابهای مجتبی خامنهای در خارج از کشور به یاد میآورید؟!ـ
همایون ایوانی
بیست و سوم ژوئن 2017
ـ[1] همه اقوام روحانی در دولت! + تصاویر لینک
http://www.farhangnews.ir/content/106302
ـ [2] همه اقوام روحانی در دولت! + تصاویر لینک
http://www.farhangnews.ir/content/106302
ـ [3] از منابع مختلف و به ویژه صفحه فیس بوک قاسم رضایی
ـ [4] از منابع مختلف و به ویژه صفحه فیس بوک قاسم رضایی
لینک به قسمت های پیشین پادگفتارهای تسلیم طلبی
بخش یک
http://dialogt.de/pad_goftar/
بخش دوم
http://dialogt.de/pad_goftar-2/
بخش سوم
http://dialogt.de/pad_goftar-3/