نقدی به درون نه برای نقد برای نقد بلکه برای انتقادی ایجابی، آرش دوست حسین

نقدی به درون* نه برای نقد برای نقد بلکه برای انتقادی ایجابی

خاوران

خاوران

در روز دوم برگزاری گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران (شنبه ۳۰سپتامبر) که در شهر هانوفر آلمان برگزار شد، مراسم یا پرفورمانسی جمعی – که فقط گرامی داشت یاد نیست بلکه حتمن حاوی پیام های سیاسی می باشد – نیز به انجام رسید برای بزرگداشت جانهای از دست رفته رفقای عزیزمان در کشتارهای دهه ۶۰ که بی نام و نشان در گورهای دسته جمعی خاوران ها به خاک سپرده شدند. در فرم، این مراسم به این شکل بود که درمحوطه \ حیاط محل برگزاری سمینار به شکل سمبولیک خاوران در ابعادی کوچک تر شبیه سازی شده بود – خود به تنهایی یعنی به همان شکل برای بازسازی مکان فاجعه برای کسی که هیچ تصوری از گور دسته جمعی ندارد بسیار هم قابل دفاع است – سپس در پایان یکی از برنامه ها تعداد قابل توجهی از شرکت کنندگان در سمینار به شکل دسته جمعی در حرکتی سمبولیک با شاخه های گل و شمع ، در واقع بر سر مزارها حاضر شدند ادای احترام کردند و سرود خواندند.

تا اینجا درباره فرم صحبت می کنیم که می تواند حتی قابل دفاع هم باشد، اما وقتی که به درون این عمل دسته جمعی بعنوان عملی جمعی که قطعاً یک خرد جمعی را نیز نمایندگی می کند نقبی زنیم و به تحلیل محتوای آن بپردازیم است که پروبلماتیکی قابل نقد به میان میاید.

در واقع در طول هفته گذشته بارها به این فکر کردم که اصلا این نقد را بنویسم یا نه؟ رفقای بسیاری آنجا بودند که رفقا ، خواهران یا برادران خود را که در خاوران ها مدفون شده اند رابه دلیل تبعید اصلآ نتوانسته اند که برایشان ادای احترام کنند، تمام احساسات انسانی که در این بین می توان به آن پرداخت مدنظرم بود و اینکه این رفقا را از لحاظ احساسی که دارند می توان درک کرد ، اما با این حال این نقد را نمی توانستم بازگو نکنم. وجای گفتن دارد که امیدوارم این نقد را برداشت به نقدی منفی به رفقا نشود که تمام تلاش های آنان را ستودنی میدانم.ـ

ـ“… برای یک کمونیست [ یعنی ماتریالیست رادیکال]….ایدئولوژی بازتاب شناخت وارونه و گرفتار در رازآلودگی نزد سوژه شناخت یعنی انسان است، که تعیین آنرا به شکل تاریخی در آن چیزی متبلور می شود که آن را دین میشناسیم؛ …. و فرهنگ ، آیین ، هنر، حقوق، فلسفه و غیره در نهایت تلاشی برای توجیه ایدولوژی گونه [ رازآلود ] از واقعیت برای سوژه است، این همان چیزی است که می بایست ما کمونیست ها از آن فریفتارزدایی کنیم.“ ( نقل به مضمون از ایدولوژی آلمانی، تاکید ها از مارکس است)ـ

استفاده ازاین نقل قول برای استفاده بعنوان بستر نقدی که مدنظرم است می باشد، به این معنی که ما می بایستی فریفتار زدایی از رازالودگی های ایدولوژی می کردیم، نه اینکه در چرخه بازتولیدآن ما نیز سهیم شویم. چگونه قابل تصور است که کسانی تلاش برای انجام تکالیف تاریخی روشنگری و فریفتارزدایی کردن از آگاهی کاذب اجتماعی را برای خود متصور هستند، که یکی ازاساس های عقب نگهداشتن آگاهی طبقاتی فرودستان می باشد، که همانا چیزی نیست جز آگاهی طبقه حاکم، اما خودشان درمراسمی آئینی به شکلی رازآلود شده همان اساسی را که می خواهند نقدی سلبی کنند- به جای کلمات قرآنی با سرود ، به جای البسه سیاه با البسه سرخ ، به جای زنجیر زدن با شمع گذاشتن – بازتولید می کنند.

شوخی ای هم که زمان با ما انجام داد این بود تفاوت ماه های قمری و شمسی سمینار امسال را و روز شنبه را با روزتاسوعای ماه محرم مصادف کرده بود و این در حالی بود که برخی از رفقایی که در این آیین شرکت کردند وقتی از مکان های محل اقامت خود در مرکز شهر هانوفر به سمینار آمدند، به بازگوکردن مراسم تاسوعای دولتی نهادهای اسلامی در خیابان های شهر و انتقاد از آن پرداختند!!ـ

این یک دوگانگی متفاوت در فرم است که درون محتوی خود یک مترادف برابر از همان از خودبیگانگی مراسم تاسوعا را حمل می کند که آنرا نقد کردند. در واقع این نقد من به همین اصل بالا برمی گردد که نقد رفقا به مراسم تاسوعا بر خودشان هم وارد است. ما درباره دو مراسم متفاوت در فرم اما مترادف در محتوی صحبت می کنیم.

حتماً این نقد باعث دلگیری هایی خواهد شد- که امیدوارم نشود- که اصلآ نیت من نمی باشد، فقط این را می دانم که برای بزرگداشت فداکاری ها ، رشادت ها و تلاش های آن رفقا سرودها و نثار کردن شمع و گل قطعاً به روح آن رفقا نمی رسد، بلکه به قول جو هیل کارگر میلیتانت سازمانده که در وصیت نامه خویش قبل از اعدام برایمان به میراث گذاشت : „رفقا در مرگ من ماتم نگیرید ، سازماندهی کنید.“ که به طور حتم در وصیت نامه های رفقای بسیاری که در خاوران ها مدفون هستند نیز می توان چنین رویکردهایی به مساله مرگ ، تقدس زدایی \ فریفتارزدایی از مراسم های آئینی چون مثال مشخص ما فراتر رفت تا در عمل راه واندیشه آن رفقا و جان عزیزشان را گرامی داشت.

آرش دوست حسین

هشتم اکتبر ۲۰۱۷

ـ* به درون ، زیرا خودم را نیز متعلق به این درون میدانم و بههمین دلیل است که ضرورت چنین نقدی را لازم دیدم.ـ