زندان در کشورهای دیگر: مصاحبه با لوتس تاوفر در باره زندان در برزیل و آلمان، ترجمه فریده ثابتی

مصاحبه  با لوتس تاوفر در باره زندان در برزیل و آلمان

س.1: سیستم زندان های برزیل بر چه مبنایی از وضعیت اجتماعی ایجاد شده است؟

ج:  برزیل کشوری است که در آن تفاوت عظیمی بین فقیر و غنی وجود دارد. یک مطالعه از اکسفام در سال 1917 می گوید که پنج درصد ثروتمندان به اندازه ی بقیه ی 95 % ثروت در اختیار دارند. در حالی که حکومت سوسیال دموکرات کارگری در فاصله ی 2003 تا 2016 اندکی این نابرابری را با مقرر کردن یک کمک اجتماعی و رفرم هایی به نفع  یک قشر بینابینی جدید کاهش داده بود. همین اقدامات اندک به ویژه مساله کاهش فاصله طبقاتی که بعد از کودتا دوباره بالا رفت، چنان تنفر و خشم ثروتمندان علیه حکومت را برانگیخت که هنوز برجاست – بانک های برزیلی سودهای عظیمی بدست آوردند که در تاریخ شان نمونه نداشت.ـ

س.2: کدام قشر اجتماعی از نظر تعداد بیشترین مکان را در زندان داشت؟

ج: در سال 1990 تعداد زندانیان 90.000 نفر بود که در 2016 به 727.000 نفر رسید. نصف جمعیت برزیل را سیاه پوستان تشکیل می دهد اما در زندان، سهم آن ها 64 % بود. در سال 2016 تعداد اعدام ها افزایش یافت این افزایش برای سیاه پوستان 23 % و برای سفید پوستان 7 % بود. در سال 2017  درگزارشی از اطلس خشونت با نام “ وضعیتی مثل وضعیت جنگ“ آمده است: می شود این برداشت را داشت که سیاه پوستان و سفید پوستان برزیلی در دو کشور مختلف زندگی می کنند.ـ

س.3:  آیا شرایط زندان در برزیل با زندان آمریکا که در آن آفریقایی تباران آمریکا سهمی بزرگ تر و فراتر از سهم جمعیتی خود در آمریکا را دارند، قابل مقایسه است؟

ج: بله نسبت زندانیان سیاه پوست در آمریکا به سفید پوستان هفت برابر است در حالی که تنها 12 % جمعیت کشور را تشکیل می دهند. زندان ها هنوز هم بخشی از جنگ نژادی هستند.ـ

س.4: چرا بعضی ها در برزیل از نسل کشی فقرا صحبت می کنند؟

ج: در بازسازی منطقه ای در بندرگاه قدیمی  ریو،  یک میدانی مملو از استخوان انسان پیدا شد. باستان شناسان آن را مورد مطالعه قرار دادند و نتیجه گرفتند که این جا یک قبرسستان قدیمی برده ها بود و اکثریت اسکلت ها به مردان جوان بین 18 تا 25 سال تعلق داشت چنین مناسباتی تا به امروز در اصل تغییر نکرده است.  اگر امروزه از نسل کشی صحبت می شود، صحبت از ساکنین سیاه پوست جوان این گروه سنی است. بنا به گزارش کمیسیون بررسی پارلمان در رابطه با کشتن جوانان که در سال 2016  منتشر شد، سالیانه در برزیل 23.100 جوان بین 15 تا 29 سال کشته می شوند که، اکثریت آن ها سیاه پوست هستند. این افراد یا در جنگ بین باندهای تبهکار کشته می شوند یا با تیراندازی پلیس. کشته شدهای سیاه پوست توسط پلیس در فاصله سال های 2016 و 2017  نوزده درصد افزایش داشته است. براساس یک گزارش تازه منتشر شده در ریو؛ نه قنل از هر ده قتل آفریقایی تباران برزیل توسط پلیس انجام یافته است. از زمان روی کار آمدن  پرزیدنت بولسونارو این مقدار برای سال های بعد افزایشی انفجاری خواهد یافت.ـ

س.5: چه نقشی را تجارت مواد مخدر در زندان های برزیل ایفا می کند؟

ج: لوتس می گوید زمانی که در بیرون از زندان در سال 2006 ، در زمینه ی صلح فعال بود و قصد داشتند یک دوره ی آموزش حرفه ای برای جوانان بیکار افتتاح کنند. می بایستی مدیر گروه محلی  با شماره تلفنی  تماس بگیرد و به یک سلسله از سئوالات  جواب داده دهد که اگر مورد قبول بود، مجوز تاسیس داده می شد. این شماره تلفن به رئیس یک مافیا که در منطقه مورد نظر ما فعال بود ، تعلق داشت. وی که در آن زمان در زندان بود می بایست برای ایجاد این دوره تاییدیه می داد. اگر او تایید می کرد ما قادر به بازگشایی مرکز آموزشی بودیم ولی هیچ کس به این فکر نمی کرد که قراردادی را با چنین بخشداری ببندد.  فراکسیون ها و میلیشیای باندهای مواد مخدر در زندان هم درست مثل خارج از زندان برای خود در ریودوژانیرو ی بزرگ، محدوده ی عمل مشخص دارند. وقتی زندانی تازه ای وارد می شود. از او پرسیده می شود که به کدام فراکسیون تعلق دارد و به همان جا فرستاده می شود. اما اگر فردی به باندها وابسته نباشد، نگاه می کنند که محل زندگی او در کدام بخش شهر بوده  و در آن بخش کدام فراکسیون تبهکار قدرت داشته است. سپس او را به آن فراکسیون می فرستند. هم چنین یک جبهه ی خنثی هم وجود دارد.  این جبهه شامل افراد پلیس و آتش نشان هایی که با یکی از این گروهای میلیشیایی همکاری می کردند، یا زندانیانی که بخاطر اتهاماتی چون کودک آزاری بودند و ترس آن می رفت که توسط سایر زندانیان مورد حمله قرار بگیرند، یا شوول ها هستند. هم جنسگرایی از طرف فراکسیون های تبهکار تحمل نمی شود. برای افراد با تحصیلات دانشگاهی شرایط بهتری وجود دارد.ـ

س.6: به طور کلی شرایط زندان در برزیل چگونه است؟

ج: آن بخش از زندان ها که در کنترل بخش عمومی باشد یا این بخش در آن امکان اعمال نفوذ داشته باشد، هدف دستگیری در مجازات و تحقیر صرف است و پیشنهاداتی  جهت کار یا آموزش به ندرت وجود دارد. با تحویل زندانی، سرش تراشیده می شود و اگر او خواهان اجرای قانون باشد، باید با سرآفکنده و ابراز احترام زیاد آن را مطرح کند. اغلب تنها ادبیاتی که وارد زندان می شود یا در اختیار زندانی قرار می گیرد، بیبل است. سلول ها انباشته از جمعیت است و اغلب گرمای کشنده تروپیکال بر آن حاکم است. هواخوری گرچه در مقرارات روزانه جا دارد اما تنها دوبار درهفته اجازه داده می شود. در هر فضای متعلق به یک زندانی، تا یک و هفت دهم زندانی جای داده می شوند یعنی تقریبا دو برابر. هر زندانی در یک سلول تنگ تنها یک منطقه ی واحد دارد، که محدوده ی اوست. این تراکم بالای جمعیت در پشت دیوارها، به شرایط وحشتناک جنگ بین باندهای تبهکار می انجامد. فساد پرسنل زندان همواره به طغیان می انجامد. یکی از این طغیان ها در اکتبر 1992 ، در زندان کاملا پر کاران دیرو در سائوپولو که آن زمان بزرگ ترین زندان آمریکای لاتین بود، رخ داد. پلیس با اسلحه آلمانی هکلر& کخ  بر روی 111 زندانی شلیک کرد و یازده زندانی را کشت.ـ

س.7: آیا عکس العملی از این حرکت پلیس در زندان ایجاد شد؟

ج: بله، این مساله به ایجاد یک فراکسیون دیگر به نام “ کماندوی اول پایتخت „ـ

PCC

ـ “  درزندان های مختلف انجامید که می خواست انتقام بگیرد و از علایق زندانی ها حمایت کند. ـ

PCC

در برزیل و برخی از کشورهای همسایه حدود 30.000 عضو دارد که با قتل ها، حملات، فشارها، تجارت مواد مخدر و غارت به قدرت و ثروت رسیده اند.  هم چنین در سال 2017 یک چند شورش و جنگ باندها وجود داشت.  دریک زندان در مانوآ که توسط بخش خصوصی اداره می شد، در یک جنگ بین باندها، 56 زندانی با بریدن سر کشته و خرد و خمیر شدند.ـ

س: آیا در زندان کار حمایتی از زندانیان هم وجود دارد؟

ج: معروف ترین زندانی سیاسی در زمان حال رئیس جمهور سابق لولا است. دستگیری او موج بزرگی از حمایت ایجاد کرد که تا به حال یک زندانی سیاسی تجربه کرده بود. در سال های گذشته هم چنین زندانیانی از جنبش بی زمین ها

MTS

و جنبش کارگران بی خانمان

( MTST)

و بومیان همواره مورد حمایت قرار گرفته بودند. این حمایت از یک تعداد  جنبش های بزرگی چون MTS یا گروه هایی که، در رابطه با وقایع ایجاد می شوند، آمد. در جولای 2018، دادگاهی در ریو برای 23 تن میلیتانت موج های تظاهرات و اعتراضات سال 2013/14 علیه جام جهانی فوتبال در برزیل تا هفت سال زندان حکم داد. همین گونه ایگور مندس سخنگوی سازمان برای حقوق کارگران و دهقانان برزیل را دستگیر کردند.  او هفت ماه در زندان های مختلف نگهداشته شد و در باره ی تجربه زندان خود یک کتاب تاثیر گذار نوشته است. در رابطه با این احکام، گروه های حمایت کننده ایجاد شد. هم چنین وکلایی که تظاهرات و اعمال وحشیانه پلیس را مشاهده کردند هم حمایت کردند.ـ

س: چه تفاوتی در شرایط زندان های برزیل و آلمان که تو در هر دو بودی می بینی؟

ج: ما در سلول فقط روزنامه و کتاب داشتیم اما هفده سال از زندگی طبیعی ایزوله بودیم. در این بین من به مدت ده سال با دو زندانی „راف“ در  سلول ایزوله بودم. سلول ها کاملا تحت الحفظ بودند. پنجره ها با شیشه ی نسوز- نه می شکند نه صدا را منتقل می کند- را نمی شد باز کرد. چشم انداز بیرون در این زندان با یک تخته حصار بسته شده بود. روزنامه و کتاب می شد که وارد شود، اما روابط متقابل اجتماعی و ارتباطات را نمی شد برقرار کرد. چه کسی می تواند تصور کند که مدت ده سال تنها یا با یک نفر دیگر زندگی کند؟ ارگانیسم انسانی نیاز به پهنای معینی از محرک های محیطی دارد. وقتی جمعیت زندان زیاد باشد، انسان مریض می شود، وقتی جمعیت خیلی کم باشد هم همین طور است. شکلی از شکنجه در زندان گوانتانامو این است که به طور دائم موسیقی بلند و دلخراش پخش می شد. عایق صدا هم همین طور است.ـ

س: برای کسی که در زندان نبود، تصور محبوس بودن، در جای قفل شده بودن غیرقابل تصوراست، شما چطور با این وضعیت کنار آمدید؟

ج:  بیست سال زندان برای من، به معنی بیست سال یادگیری مداوم است. لیز خوردن روی این یخ صاف اجتناب ناپذیر بود. مهم بود که همواره به پا خیزیم. معنی دارترین بخش آموختن از این امر، آن بود که خود را از “ من باید “ رها کنم و به سمت “ چه می خواهم “ بیایم. در این نقطه مبارزه برای خواسته خود شروع می شود. زمانی که من در اعتصاب غذای سال 1998 ، بعد از هشت هفته تقریبا نیمه جان روی برانکار بودم و قیافه ی گیج و ویج مدیر زندان و دو مسئول پزشکی را بالای سرم دیدم، احساس خیلی خوبی به من دست داد. آن ها نتوانسته بودند مرا در جای بسته نگه دارند. این مساله، که من تنها نیستم، هم از نظر درون و هم بیرونی به من کمک کرد.ـ

س: در زندان خود تصمیم گیری به حد اقل تنزل می یابد. تو برای قدرت دادن به خود چه استراتژی ای داشتی؟

ج: برای این که بتوان استراتژی ای را تکامل داد، انسان باید دارای سلامت  فکر و احساس باشد. این آگاهی در موقع ایزوله بودن بدیهی نبود. می بایستی هر صبح مغزم را راه بیندازم و به یورتمه بیاورم. من با  خوشبختی کوشیده ام که براحساس خلاء در سرم غلبه کنم. این مساله  برایم عمل نکرد. من در سلول قدم زده ام، بالا و پایین رفته ام، محاسبات ذهنی کرده ام یا اشعاری را حفظ کرده ام. این ها به من کمک کرد. هر صبح می دانستم که چرا بر می خیزم. همواره یک برنامه داشته ام. بسیار خوانده ام و مطالعه زیادی کرده ام. من می خواستم بدانم که : “ چگونه انقلاب می شود؟“  آن زمان ما خیلی به تئوری اعتقاد داشتیم. من منتخبی از کتاب گروند ریسه ی مارکس تهیه کردم، کتابی در باره ی انقلاب اکتبر از از انگلیسی ترجمه کردم. مطالب زیادی در باره انقلاب فرانسه، تاریخ فرهنگ خواندم. با این کارها فضایی داشته ام که تنها به روی من باز می شد. نامه نوشتن برای من مثل جریان نجات بود. با گذشت سال ها نامه هایم همواره طولانی تر شدند، اغلب تا ده صفحه بودند. این هم فضایی بود که فقط من در آن خانه داشتم و به آن تنها من می توانستم دسترسی داشته باشم، جایی که من حسش می کردم و می دانستم: که من هستم.ـ

س: روابط اجتماعی بین زندانیان، با هم بودن ها و علیه هم بودن ها چگونه بود؟

ج: تفاوت چندانی هم با بیرون نداشت. دوستی ها و دشمنی ها وجود داشت. افرادی بودند که تنها زندگی می کردند و گروه ها هم بودند. هم بستگی و حمایت و هم چنین خیانت هم وجود داشت. مشارکت و استثمار، شرایط سلطه  و اطاعت وجود داشت. این فرض که در زندان به طور اتوماتیک یک حالت همبستگی پیش می رود، نادرست است. همبستگی در بالاترین سطح اش بین زندانیان خارجی  که از یک کشور می آمدند ، وجود داشت. ما سه زندانی از زندانیان راف تنها در آخرین سال های قبل از آزاد شدن مان در سال 1995، در زندان عادی بودیم. ما با زندانیان ایرلند شمالی، کردستان، لبنان و آلمان رابطه ی گاه هم دوستانه داشتیم.ـ

س: آیا می توانستید علی رغم بودن پشت دیوارهای زندان و جدایی از بیرون، با بیرون مشارکت کنید؟

ج: تجربیات من در ایزولاسیون مرا به یک وابسته بزرگ به ارتباطات تبدیل کرد. این حالت به من در کار بعدی ام در فاولاس برزیل مفید فایده  نشد. ارتباطات و مبادله ی اطلاعات برای خاتمه دادن به درگیری ها یا حل سازنده آن ها ضروری اند. ما اطلاعات را از نامه ها، ملاقات ها، روزنامه ها و کتاب ها به دست می آوردیم. با وجود این اما، همه ی این ها یک تصویر ناقص می داد. برای رهایی از یک احساس نادقیق، من تصاویری از انسان ها و شرایط می ساختم، که همیشه هم با واقعیت هم خوانی نداشتند. از آن جایی که ما زندانیان خودمان را از نگاه نقادانه منع نکرده بودیم، در بسیاری از موارد اما اغلب واقعیت گرا تر از بعضی ها بودیم که هرگز تجربه زندان نداشتند.ـ

س: برچه مرزهای ایدئولوژیکی  خودت در زندان غلبه کردی؟

ج: دید قبلی من این بود که تنها با خشونت می توان بر سرمایه داری غلبه کرد.ـ

س: چه نقشی تنهایی و زمان طولانی آن برایت بازی کرد؟

ج: این دو دهه تنها درد و رنج نبود. من این احساس را طی این دوره تجربه نکردم.ـ

س: قانونیت بورژوایی از زندان، تقریبا جنبه های “ مجازات“ و “ محافظت “ جامعه را در مقابل آدم های خظرناک دربر دارد. این امر در زندان چگونه هویدا بود؟

ج: از طریق کنترل و مجازات ها. به طور خلاصه آن گونه که میشائیل فووکالت می گوید در برزیل در سال های گذشته دو گروه از افراد شدید تحت نظر قرار داشتند: ساکنان ثروتمند مجتمع های با امکانات ایمنی، و آن هایی که در زندان بودند. شکاف بین فقیر و غنی در جهان رشد کرد و رشد کرد . سرمایه داری خود اگر هم می خواست، نمی تواند جور دیگری باشد. جدید ترین توهین مجازات شده  امروز مهاجر نامیده می شود. بزهکاران آن( منظور پناهجویان که بزهکار دیده می شوند) در اردوگاه های بین دریای مدیترانه و زیر صحرای آفریقا مسدود و پنهان نگه داشته می شوند.ـ

منبع:ـ

Iz3w

شماره 370

ژانویه/ فوریه 2019

گرامی باد 18 مارس روز جهانی زندانیان سیاسی
گرامی باد 18 مارس روز جهانی زندانیان سیاسی