مروری بر بحث های ت مثل تواب: بحثي در رابطه با توابين- شهاب شکوهی

طرح از گفتگوهای زندان
طرح از گفتگوهای زندان

وقتي ايميل رفقاي „گفتگوهاي زندان “ در رابطه با موضوع توابين را ديدم خوشحال شدم و
تصميم گرفتم که من هم به سهم خودم در اين بحث شرکت کنم.
به نظر من موضوع بريده ها يا به اصطلاح توابين ( البته هر کدام از اينها معني خاص خود ر ا
دارند و من ترجيح مي دهم از کلمه بريده استفاده کنم) پديده هايي هستند که در جنگها ،
انقلابات، درگيريهاي داخلي و شرايط بحراني به وجود ميآيند. يعني اگر ما بخواهيم نقدي بر اين
مقوله بزنيم بايد حتما نقدي از شرايط جامعه و آشکال مبارزه در آن را داشته باشيم . من در رابطه
با کشور خودمان از چند مشخصه اسم مي برم.
۱- شرايط مبارزه مردم با حکومت در سالهاي بعد از انقلاب
۲- سطح آگاهي و آمادگي نيروهاي انقلابي
۳- تاثير و خصوصيات ويژه افراد در تحولات
من به طور خلاصه اشاره اي به موارد بالا خواهم کرد و اساسا مي پردازم به اصل سئوال يعني
بريده هاي زندان.
۱- از آنجايي که در جوامع نوع فاشيستي و ديکتاتوري سرکوب بسيار خشن و سهمگين است،
مبارزه مردم اصولا منطقي تلافي جويانه و نسبتا خشن پيدا خواهد کرد و آنهم بستگي به توازن قوا،
گاهي واکنشي و گاهي منفعلانه خواهد بود و روال مبارزه بعضا با منطق تحميلي خشونت – خودش
را تنظيم خواهد کرد. با يک نگاه به کشور هاي بحراني و حکومت هاي ديکتاتوري مي بينيم تمام
مبارزات مردم اصولا از اين قاعده برخوردارند. متاسفانه کشور ما هم شامل همين قانون بوده و
هست. بعد از ديکتاتوري پهلوي ، نظام فاشيست اسلامي بر مردم حکومتش را تحميل کرده و
درست مقابل خواسته هاي بر حق مردم قد کشيد و حتي فراتر از اين، سعي در تحميل قوانين
پوسيده و ارتجاعي خود بر جامعه کرد. و به چشم خود ديديم که چگونه جنبش هاي بر آمده از
مردم در مقابله با حاکمان تحميلي با آهنگي نسبتًا پر شتاب شکل گرفتند و اين مقابله در تمام ۲۷
سال گذشته ادامه يافته و اکنون دامنه اي به راستي توده اي پيدا کرده است.
من سخن ام عموما مربوط به اوايل انقلاب است که همين جوانان پر شور بدون فرصت کافي براي
تجربه کردن، مطالعه و آگاهي لازم از مبارزه ، با رژيم خون آشامي مواجه شدند که بدون ذره اي
رحم و با شقاوت تمام شروع به سرکوب کرد و آن طبيعتًا هزينه بسيار سنگيني را به ما تحميل
کرد. در واقع زندان هم بخشي از ادامه مبارزه در جامعه بود که در دل خود مبارزه جويي ها ،
بريدن ها ، انفعالات و عوارض جانبي ديگري را به بار آورد.

شهاب شکوهی

شهاب شکوهی

۲- حتما يادمان هست که در سالهاي ۶۰ به بعد وضع زندان چگونه بود. هر شب پشت بند ها
صداي رگبار مسلسل ها و بعد صداي تير هاي خلاص! آيا همه آنها که بيش از هزاران هزار انسان
بيگناه بودند واقعا با دانش کافي و آمادگي لازم وارد ميداني با ان ابعاد خشونت شده بودند!. چقدر
انسان هاي عزيز در اين جنگ نابرابر جان شيرين شان را از دست دادند. متاسفانه آن وحشي گري
نه تنها به کشتار ختم نشد ، بلکه در ادامه شمارقابل ملاحظه اي افراد بريده، سر خورده و رواني
بجاي گذاشت. براي روشن شدن نکته مورد نظرم مثالي مي آورم:
زندان اوين :بند آموزشگاه، داراي ۲ رديف بلوک بود که هر رديف ۳ طبقه داشت و به هر کدام ا ز
اين طبقات ، بند يا سالن گفته مي شد. بند ها از پايين به ترتيب ۱ و ۲ در طبقه هم کف بودند و ۳
و ۴ در وسط و ۵ و ۶ در بالا قرار داشتند. بند ۱ معمولا براي موارد موقت استفاده مي شد که
شامل بريده و نبريده بود بند ۳ و ۵ زندانيان سر موضع ( آنهايي که همچنان مخالف رژيم بودند )
و بند ۶ منفعلين بودند. بند ۲ و ۴ عموما تواب بودند. ضمنا هر بند حدود ۳۰۰ نفر را در خود
جاي داده بود. نتيجه تاسفبار و قابل ملاحظه اينکه حدود نصف زندانيان در بند بريده ها قرار
داشتند!. و از آن بدتر تعداد قابل توجهي از رهبران جريانات ، در بين بريده ها وجود داشتند. چون
بحث ما عمدتا بريده ها هستند من بيشتر در مورد آنها توضيح مي دهم.
الف: خائنين و توابين تير
ب: بريده هاي فعال
ج: بريده هاي منفعل
خائنين و توابين تير: به آن گروه از بريده ها گفته مي شد که کاملا و در بست خود را در اختيار
رژيم قرار داده بودند و از هيچ کاري ، شکار زنداني ، شکنجه زنداني ، جاسوسي و سر آخر حتي
شرکت در ميدان تير باران و تير خلاص زدن به سر همرزمان سابق خود کوتاهي نميکردند از آنها
براي کار هاي مهم نظير بازجويي استفاده مي شد و کمتر در بند ها و رو در رو با زندانيان بودند.
بريده هاي فعال : به کساني اطلاق مي شد که بيشترين آن ها عموما در درگيريهاي روزانه با
زندانيان شرکت فعال داشتند و کنترل بند ها اساسا توسط آنها انجام مي شد. آنها در ضرب و شتم و
فشار آوردن بر زنداني کاسه داغتر از آش بودند. اصولا جو زندان را بسيار سنگين و غير قابل تحمل
کرده و نفس کشيدن بدون در گيري با آنها تقريبا غير ممکن بود. خيلي از آن ها در کارهاي
خدماتي و اقتصادي زندان نيز شرکت داشتند و بويژه بخش مهمي از سلول هاي انفرادي معروف
به آسايشگاه توسط اين گروه ساخته شد.
بريده هاي منفعل : اين گروه از زندانيان که تا سالهاي ۶۴ و ۶۵ عمدتا با بقيه زندانيان مشترکا در
اتاقهاي در بسته زندگي مي کردند يکي از عوامل بي ثباتي و بي اعتمادي در زندان ها بودند. ظاهر ا
آنها سر به زير داشتند و از هر گونه وارد شدن در سياست پرهيز ميکردند! ولي چون به شرايط
زندان ، يعني فضاي ايدئولوژيک آن تن در داده بودند ، موضع شان تماما به نفع رژيم تمام مي شد .
اين افراد بعلت هاي مختلف از جمله: ضعف در بازجويي ، ضعف شخصيتي ، فرصت طلبي و
احساس از دست دادن گذشته خود( در رابطه با گروهي که به آن تعلق داشتند ) و البته بخش ا
پرونده هاي سبک ( که مي خواستند دست از پا خطا نکنند تا هر چه زود تر آزاد شوند )
،….وضعيتي بسيار متزلزل به وجود مي آوردند. آنها معمولا در اجراي فرائض ديني تحميلي و
رعايت قوانين زور گويانه زندان بسيار اصرار داشتند و جو رواني ناشي از نوع رابطه آنها با
پاسداران در دامن زدن به بدبيني ها نقش داشت. طبيعتًا از آن جايي که هر زنداني براي زندگي
طولاني در يک اتاق در بسته ، نياز به رابطه گرفتن و اعتماد سازي داشت ، آنها بنا به روحيه ضعيفي
که داشتند با جو و شرايط زندان تغيير کرده و در مغشوش کردن فضاي اعتماد تاثيربد مي گذاشتند.
زمانيکه جو زندان آرام بود و فشار ها کمتر مي شد، مي ديديم که موضع گيري آنها عوض شده و
حتي به رژيم هم معترض مي شدند! از طرفي رابطه هاي دوستي و عاطفي هم با بقيه زندانيان هم
بيشتر مي شد ولي به محض خراب شدن جو تمام اعتماد ها به باد مي رفت و گاهي موضوعات
کاملا خصوصي که در حيطه مسائل عاطفي و انساني براي کسي نقل شده بود گزارشش از کشوي
بازجو در ميآمد حال تو بودي و يک بازجوي ديو صفت که نقطه ضعف عاطفي تو را هم در دست
داشت. در اين جو نامتعادل خيلي ها قاطي ميکردند و به جمع بريده ها اضافه مي شد و اين
حقيقت تلخ وجود داشت که بخشي از بريده ها نه زير فشار بازجويي ها بلکه در جو زندان مي
بريدند.
جنبه ديگر قضيه اين بود که هميشه عده اي از زندانيان سر موضع و با گذشت، براي بهبود روحيه
و کمک به اين جماعت از خود مايه مي گذاشتند و به آنها مي رسيدند که همين کار بعد ها
پرونده اي مي شد و تمام گزارش اين گونه تلاش هاي انساني به عنوان فعاليت تشکيلاتي! يا رواج
افکار کمونيستي در اختيار دادگاههاي داخلي قرار ميگرفت. بنظر من يکي از موقعيت هاي بسيار بد
در روند زندان همين شرايط عدم اعتماد و بدبيني بود که عموما بريده هاي منفعل براي خود و
ديگران به وجود ميآوردند. ضمنا آنها در کارهاي بازسازي زندان و کارگاههاي توليدي اقتصادي
نقشي فعال داشتند و از جاسوسي و گزارش دهي نيز کوتاهي نميکردند. البته من همه آنها را در
يک موقعيت قرار نميدهم در ميان آنها هم کساني بودند که جاسوسي و ديگر آزاري نميکردند و يا
کساني بودند که بخاطر رو نشدن پرونده يا اسم واقعي شان در ميان آنها قرار داشتند
۳- تاثير و خصوصيات ويژه افراد در تحولات زندان
در اين نوشته امکان بررسي همه جانبه روان شناسي اين مقوله نيست ولي اشاره اي به بعضي
تجربه هاي زندان ، بويژه در رابطه با بريده ها ميتواند روشنگر باشد.
سال ۵۷ سال شور انقلابي و پيوستن مردم آزادي خواه و آرمان طلب به قبله هاي معبود بود. هر
کس با هر انگيزه اي مي توانست نيازهايش را زير لواي مبارزه طلبي جريان هاي سياسي مختلف ،
از جريان هاي انقلابي گرفته تا جريان هاي ضد انقلابي ، ارضاء بکند. جواني که مي خواست از
حقوق مردمش دفاع کند تا جواني که به کردستان و جبهه جنوب فرستاده مي شد. آنچه مشترک بود
شور بود و آنچه مشترک نبود آگاهي انقلابي و انساني بود. فعالي که مي خواست از منافع مردمش
دفاع کند با فعالي که بخشا منافع شخصي اش را دنبال ميکرد در هم آميخته بودند. آنقدر پتک هاي
مبارزه بر سر ها کوبيده نشده بود که مبارزان مردمي را از فعالان جريان هاي ارتجاعي جدا کند .
آنکه براي هدفش ميدانست چه راه پر فراز و نشيبي را بايد طي کند با آنکه فکر ميکرد همه چيز
آنطور که او ميخواهد يا جو نشان ميدهد به پيش ميرود ، درهم آميخته بودند.هنوز ريشه ها در
خاک آنقدر محکم نبود که تاب همه تند باد هاي حوادث را بياورد که توفان سهمگين سرکوب
آنهم در ابعادي که در تاريخ کم نظير بود اتفاق افتاد. جنبش روحانيت شيعه که تازه از تاريخ پر
سازش و کينه اش سر بر آورده بود بعد از صد ها سال به موقعيتي دست پيدا کرده که حاضر
بود براي حفظ آن تمام کشور را به آتش بکشد. و طبيعي بود که مقاومت در برابر چنين رژيمي
همان طور بشود که بر مردم ما در اين سالها رفت و ميرود. بخشي از اين کشمکشها ي خونين و
غير انساني در آن سالها ، در زندانها اتفاق افتاد.
در آن سالها ما کساني را ديديم که نا خواسته وارد زندان شدند و در نيمه راه متوجه شدند –
راهي که ميروند راه آنها نيست! و چون امکان برگشتي ساده وجود نداشت-گروهي متاسفانه
گرفتار تيغ جلادان شدند و آنها هم که زنده ماندند بخشا تاوان سنگين اعتراف هاي کذايي ،
مصاحبه ها و تضمين هاي سنگين را متقبل شدند و بدبختانه بيشترين تلفات اوليه زندان و عمدتا
بريده هاي اوليه هم جزء همين گروه بودند و حتي عده اي را هم داشتيم که از بازجويي ها س ر
بلند بيرون آمدند و خطر مرگ را هم پشت سر گذاشتند ولي در برابر فشار هاي ايدئولوژيک و
شستشوي مغزي ناشي از جو داخلي زندان دچار ترديد ها ، انفعال ها و ضعف هاي ديگر شدند .
موضوع نماز خواندن در زندان و مصاحبه هاي کذايي که همگي ميديديم آن هم در آن ابعاد
بي دليل نبود.
لازم به ذکر است که در مقابل جوانان کم سني را داشتيم که از جان شيرين شان براحتي مي
گذشتند و يا شرايط فوق العاده سنگين زندان را سالها با سربلندي پشت سر گذاشتند و يا مادران
و پدراني که حتي به قيمت خون جگرگوشگان شان حاضر به همکاري نشدند. آن انسانهاي شريف
جايگاه والاي خاص خود را دارند. ما مي دانيم که جو ناشي از اعدامها ، شکنجه ها و فشارهاي
رواني آنقدر سنگين بود که تاب آوردن عموما عوارضي بس درد ناک داشت و آنهايي که همه
اين مراحل را با سر بلندي گذراندند و جان سالم بدر بردند به اين معني نيست که از عوارض
آن مصون ماندند و در حال حاظر هيچ آثاري از زخم هاي ناشي از آن دوره را با خود حمل
نميکنن . د ونيز ميدانيم که متاسفانه عده اي براي تمام عمر تعادل رواني خود را از دست دادند . آنها
ناگزير بودند براي فعاليتهاي انساني، گذشتها و فداکاريها و اعتماد سازيها جهت ايجاد يک فضاي
نسبتا سالم عوارضي بس سنگين بپردازند و اين در حالي بود که منفعلين مردد هميشه اين مرزها ر ا
بهم ميريختند . و گاهي فضا آنقدر گل آلود بود که تشخيص مرزها، زنداني را با دشواري مواجعه
ميکرد. مثالي هست که گفته مي شود مبارزه مانند قطاري ست که در مسير خود آدمها را پياده و
سوار ميکند. بنظر من زندان اين ويژگي را نداشت. اگر سوار مي شدي بايد تا به آخر ميرفتي. چر ا
که پياده شدن عوارضش نقطه مقابل سوار شدن بود. حال در اين فضا شخصيت هاي ضعيف ،
آدمهاي خودخواه و مردد با خصلتهاي منفي و هر آنچه که باعث رنج و دردسر ديگران بودند مي
توانست در امر پيشبرد هدف هاي رژيم براي قرباني گرفتن بيشتر کمک کند. و بالعکس مقاومتهاي
دليرانه روحيه دادن ها و تلاشهاي جمعي که همگي مواردي از آنها را ديده يا شنيده ايم در دوام
آوردن و مقاومت زندان بسيار مؤثر بود. ولي همه داستان به اينجا ختم نمي شود چرا که باز کردن
تمامي ابعاد زندان ، ضعف ها و قوت ها و برسي جامعه شناسانه و روان شناسانه آن کاريست
مفصل و کار شناسانه که طبيعتًا همت تمامي عزيزان زنداني و غير زنداني را مي طلبد.
۱۳۸۵/۳/ شهاب ۹

برای دسترسی به نسخه پی دی اف مقاله لطفا اینجا را کلیک کنید