توسط اندیشه و پیکار منتشر شد: مصاحبه با محمدتقی شهرام

فرار از زندان، اوضاع سیاسی ایران و مبارزﮤ مسلحانه

مصاحبه با محمدتقی شهرام

مصاحبه با محمدتقی شهرام


مصاحبه با محمدتقی شهرام
(۱۳۵۳)ـ

در این مصاحبه منتشر نشده که در نیمه دوم سال ۱۳۵۳ انجام گرفته است، محمد‌تقی شهرام جزئیات فرار از زندان ساری را شرح می‌دهد، به اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران می‌پردازد و دلایل نگاه سازمان مجاهدین را در ارتباط با مبارزه مسلحانه توضیح می‌دهد.
ا. و پ.


* * *

قطع جیبی ، ۱۶۰ صفحه، ۵ یورو

برای دریافت فایل کتاب با فرمات پی دی اف با حجم ۱/۲ مگابایت روی جلد کتاب کلیک کنید!

سفارش کتاب:

http://peykar.org/tous.html

* * *

„یکی از شرایط مهم مبارزه مسلماً برای یک انقلابی اسیر تدارک مستمر و مداوم فرار است که در واقع اساسی‌ترین وجه مبارزه را داخل زندان تشکیل می‌دهد. ما درست است که به‌دست دشمن اسیر شدیم، اما هیچ‌وقت اسارت را قبول نکردیم و نمی‌توانیم قبول کنیم. همان‌طور که خلق ما علیرغم اسارت در چنگال امپریالیزم جهانی، در چنگال استثمارگرانی که تا آخرین قطرات خون او را می‌مکند و می‌دوشند ولی باز دست از مقاومت، دست از مبارزه، دست از فداکاری و جانبازی برنداشته است.“

* * *

„روی میز رئیس زندان بیسیمی بود که ما قبلا طرح مصادره آن را هم داشتیم لذا بیسیم را برداشتیم، تلفن‌ها را قطع کردیم. احمدیان یک مقدار دچار احساسات شده بود. احساساتی خیلی پاک و لطیف که ما می‌توانستیم حس کنیم چیست. او قدم به راه جدیدی گذاشته بود. او حق داشت که هیجان‌زده‌تر از ما باشد. ما درست بود از زندان می‌آمدیم بیرون، درست بود که صف‌های آهنی را شکسته بودیم، اما من فکر می‌کنم صف‌هایی که احمدیان شکست خیلی از ما قوی‌تر و خیلی از ما محکم‌تر بود. او صف طبقه‌اش را شکست، صف‌هایی را شکست که می‌توانیم امروزه ببینیم کسان دیگری که همان قدرت و همان سلاح در دستشان است، به روی مردم آتش می‌گشایند. او صف همه آنها را شکست و در این موقع پرسید که من می‌توانم پیامی برای همه زندانیان و تمام مامورین بنویسم به‌عنوان آخرین پیامم به آنها؟ آخرین کلماتی که دوست گذشته‌شان، رفیقی که راه جدیدی در زندگی انتخاب کرده است برایشان بنویسم؟ گفتیم بنویس اشکالی ندارد. دقیقا کلماتش یادم نیست. مضمونش این بود که:
„من راهی را انتخاب کردم که در انتهای آن آزادی و رهایی مردم گرسنه، بدبخت و فقیر است. من می‌خواهم مال خلق‌مان باشم. من می‌خواهم به آنها خدمت کنم. من نمی‌خواهم به دشمنان مردم خدمت کنم.“

* * *

„وظیفه این سازمان‌های مسلح پیشتاز چیست؟ بسیاری تصور می‌کنند که وقتی ما صحبت از نقش سازمان‌های مسلح پیشتاز می‌کنیم، منظورمان این است که خود این سازمان‌ها مبارزه را آغاز کنند و خودشان ادامه دهند و خودشان به پایان برسانند. در حالیکه بسیار مشخص است مبارزه در واقع مال توده‌هاست، این توده‌ها هستند که باید مبارزه‌شان را با دستگاه طبقات حاکمه شدت ببخشند. این توده‌ها هستند که می‌توانند دشمن را شکست دهند. این مردم هستند که به‌خاطر سرکوبی که می‌شوند و به‌خاطر منافعی که از آنها تضییع می‌شود مبارزه می‌کنند و مبارزه‌شان جریان دارد.“

* * *

„نکته قابل توجه دیگر اینکه [از] نظر ما مبارزه مسلحانه به‌عنوان شکل اصلی و شیوه اصلی مبارزه مسلماً نمی‌تواند مستقل و فارغ از شیوه‌های فرعی دیگر مبارزه باشد و [از] اشکال دیگر مبارزه که در میان طبقات مختلف خلق ما جریان دارد غافل بماند. این شکل اصلی باید تمام اشکال فرعی را در بر بگیرد و اصلا بدون در بر گرفتن اشکال فرعی مبارزه، شکل اصلی به پیروزی نمی‌رسد.“

(برگرفته از متن مصاحبه)

Eine Antwort

  1. Sohaila sagt:

    رفقا ،من در کمیته مشترک نه ماه با مهری زمانی فر هم سلول بودم نام همسرش اگر اشتباه نکنم حسین جواهری بود ،که یک پسر کوچولو داشتند بنام فواد ،می دانم که این دو اعدام شدند،و از اونجا که مهری فرزندشو به من سپرد که بعداز زندان پیگیرش بشوم ولی من هیچ وقت نتونستم پیدایش کنم ،اگر کسی خبری از این خانواده داره ممنون میشم منو مطلع کنه ،از زندان یا بیرون