آسیب شناسی کمپین تعقیب و تلاش برای گرفتن قرارمجرمیت علیه یکی از سردمداران کشتار در دهه ی هفتاد و هشتاد شمسی( 1378-1388) در ایران، یعنی محمود هاشمی شاهرودی
آسیب شناسی کمپین تعقیب و تلاش برای گرفتن قرارمجرمیت علیه یکی از سردمداران کشتار در دهه ی هفتاد و هشتاد شمسی( 1378-1388) در ایران، یعنی محمود هاشمی شاهرودی!
در این ستون می خواهیم به ایرادات کار در حد شناخت خود، و نیز دستاوردهای آن بپردازیم
1- ابتدا برای کسانی که شاهرودی را صرفن یک مهره از رژیم می دانستند و مسئله ی کهولت و بیماری ایشان را عمده می کردند، بگوئیم که کمپین دادخواهی را طیف نسبتن وسیعی تشکیل می دادند ولی آنهائی که من می شناسم خواهان محاکمه ی ایشان بعد از معالجه ی بودند، برخلاف رژیم که ایشان رئیس قوه ی قضائیه ی آن بود و به زندانیانش حتی فرصت معالجه نمی داد و بر روی برانکارد اعدام می کرد، هر نوع محاکمه ی ایشان بعد از آن که ایشان توانائی ایستادن در جلوی دادگاه را داشته باشد را خواستار بودند! دومن در دادخواهی، اولویت کار تلاش برای متوقف کردن چرخه ی ماشین سرکوب و خشونت دولتی است و این که: امر جنایت بدون عقوبت رویه نشود، پس دادگاهی کردن یکی از مهره های سرکوب ولو در آلمان یا کانادا برای رکاب زدن براین چرخه ی اعدام و شکنجه می تواند مؤثر باشد! رکورد شاهرودی را برای زدودن این شک و شبهه در اینجا می آوریم که او دقیقن یک پروفایل جنایت کارانه ای دارد که می تواند و بایستی هدف جنبش دادخواهی باشد!
2- ضمن اذعان که این مسئله اولین قدم جمعی عملی ایرانیان دادخواه در روبروئی با یکی از جنایتکاران خارج ار حیطه ی قدرتشان بود، به نسبت من المجوع خوب بود، هر چند بعضی از ندانم کاری را می شود انجام نداد! مثلن گروه گرائی و تلاش برای دیده شدن، بازهم در کاراکتر جمعی ما تأثیر منفی گذاشت! در حالی که گروه هایی از زندانیان سیاسی مقیم آلمان از 2 هفته پیش بفکر این کار افتادند، اما کسانی مرتب در مورد خروج شاهرودی و پرسشگری که او کجاست و چه کار می کند، با هزینه ی کی درمان را می پردازد؟ شاخک های رژیم را حساس کردند، و وقتی هم که علنی شد، بعضی از نیروهای سیاسی خواستند که بیشتر از وزنی که تا حالا در جنبش دادخواهی داشته اند دیده شوند و این عملن بقیه را کف زن خود و نه متحد خود می خواست و اگر نه مشکل ساز، ولی عملن کمک کار هم نبود!
3- عملن ما در اولین تجربه ی خود نشان دادیم که بنوعی به عارضه ی ( Ad hoc ism) یا تک کاری سردستی گرائی خلق الساعه بودن گرفتاریم، در دقیقه ی 90، در واکنشی انعکاسی به یک حادثه برخورد می کنیم که لاجرم برخوردی احساسی از آب در می آید! برای تعقیب جنایت کارانی که در صحنه ی بین المللی فعال می شوند، بایستی نهادهای پایدار ایجاد کرد که این امر را مانند یک وظیفه هفت روز هفته و 24 ساعت در روز را دنبال کند! بایستی احکام جلب این جنایت کاران ار بصورت جمعی از نهادهای زیربط در یافت کرد و وکلای آماده به کار و آگاه با امر را در اختیار داشت! در آن فرصت کوتاه نمی توان تشکیل پرونده داد. بعد از فرار قاتل دکتر عبدالرحمان قاسملو (جعفری صحرا رودی که چند سال پیش به اروپا آمد) که ما حتی فرصت اقدام هم نداشتیم، و نیز لغو مسافرت سعید مرتضوی، و یا به روایتی ایشان از هواپیما پائین نیامد، این بار مریضی و بستری شدن شاهرودی دو سه هفته ای به ما فرصت داد، در بعضی مواقع فرصت ما کوتاه تر است پس بایستی آمادگی خود را به صد در صد برساینم، باید حرفه ای تر عمل کرد!
4- در میانه ی لیست کسانی که شکایت تسلیم کردند، لیستی هم از „نهاد های حقوق بشری“ بود که به نوعی خود را به پیام اخوان حقوق دان نام آشنای بین المللی وصل کردند که یعنی ما هم بله! سئوال من از این دوستان این بود که شما که بیش از یک دهه است که دارید فعالیت می کنید؟ و وکیل و کارشناس هم در اختیار دارید و بودجه های مختلف هم دارید دریافت می کنید، کجای این کار بوده اید؟ کدام مستندات را در مورد اعدام کودکان، سنگسار، و اعدام های گروهی، و یا اعدام های سیاسی و دیگر مواردی که مصداق جنایت علیه بشریت را حاضر و آماده دارید، که مثلن اگر جانی دیگری به آلمان یا به کانادا آمد، ما ده روز منتظر نشویم تا به گفته ی خانم گیسو نیا، آقای پیام اخوان بیاید و دیکته های درهم و غلط غلوط شما را شکل حقوقی بدهد که بشود جلوی دادستانی گذاشت و اسم آنرا دادخواست گذاشت! می دانم که شما روی پروژه هایی که فاندرهای شما تأئید کرده اند کار می کنید، اما گر می خواهید کار دادخواهی کنید، انتظار هست که منسجم تر از اینی که هستید کار کنید!
🔴 در زمان مسئولیت هاشمی شاهرودی در قوه قضاییه چند نفر درایران اعدام شدند؟:
۲۳۶۹ اعدام
۱۰ سنگسار
۱ مورد گردن زدن
۸۷ اعدام سیاسی
*۱۰۴ مورد ازاین احکام به تایید مستقیم شاهرودی نیازداشته است*
مازیار س