پادگفتارهای تسلیم‌طلبی -2: خاورمیانه انبار سلاح‌هایی که هنوز شلیک نشده‌اند!، همایون ایوانی

از جمله گفتارهایی که مردم و افکار عمومی را مستقیم یا غیرمستقیم به کرنش در قبال رژیم جمهوری اسلامی فرامی‌خوانند، توجیح وضع موجود و عدم مبارزه پیگیر به خاطر „وضع امنیتی کشور“ و „خطراتی که در منطقه کشورمان را تهدید می‌کند“، است. بعد از تکرار چند مثال و خبر درباب خطر داعش، وضع کشورهایی نظیر عراق، لیبی، یمن و سوریه، به ناگهان رگ و ریشه میهن‌پرستی کوری بالا می‌زند که گویی „تمام آحاد ملت“ روزهای شاد „وحدت و آشتی ملی“ را با دشمنان‌شان که در قدرت هستند، آغاز کرده‌اند. سر و کله „قهرمانان“ پوشالی‌ای پیدا می‌شود که „اعتراف می‌کنند با این رژیم مشکل دارند“، اما با توجه به „وضع منطقه“ و مظلومیت „میهن عزیزمان“، فعلا مشکلات را به سویی می‌رانند و با این سپاه، ارتش و وزارت اطلاعات و تمام جماعتِ جلادانِ مردم، به دفاع از میهن عزیز می‌پردازند… خلاصه، „چو ایران نباشد، تن من مباد!“ـ

با نگاهی نزدیک‌تر، بی‌بنیادی استدلال‌های این چنینی و تقویت این میهن‌پرستی آبکی توسط تمام جناح‌های رژیم (از احمدی نژاد گرفته تا روحانی و خامنه‌ای) دیده می‌شود. منادیان چنین „آشتی ملی“ای فراموش می‌کنند که سیاست سرکوب بی‌رحمانه داخلی، به ویژه کشتارهای مخالفین سیاسی و عقیدتی، سرکوب اقلیت‌های قومی و دینی و عقیدتی، سیاست ناامن‌سازی اجتماعی و سیاسی کل جامعه ایران است. سانسور شدید مطبوعات، ممنوعیت تشکل‌های مستقل سیاسی و صنفی اعم از احزاب، سازمان‌ها، سندیکاها و اتحادیه‌ها و… خشم سرکوب‌شدگان و سانسورشدگان را برمی‌انگیزد. خشمی که تبدیل به ماده منفجره‌ای می‌شود و لاجرم با شورش و انقلاب، راه رهایی خود را به جهان بیرونی برای تنفس آزادانه پیدا می‌کند. شکاف طبقاتی، فقر و بی‌نوایی بخش بزرگی از اجتماع به خاطر بیکاری، عدم پرداخت دستمزدهای واقعی، تورم جهشی و بحران دائم اقتصادی از سویی و به نان و نوا رسیدن قشر تازه به دوران رسیده‌ای که از درآمدهای نفتی و رابطه با حکومتیان برای خود کرور کرور ثروت اندوخته‌اند، „میهن عزیز“ را دوشقه کرده است. الیگارشی‌های داخل رژیم از دار و دسته خامنه‌ای، سپاه، وزارت اطلاعات، „روحانیت“ و „روحانیون“ گرفته تا „اصلاح‌طلبان“ و „اصول‌گرایان“، سهم اصلی درآمد ملی کشور را به خود اختصاص داده‌اند و نفرت عمومی را از چنین حکومتی که دزدان و رشوه‌خوران بر آن حاکمند، دامن می‌زند. بنابراین، برخلاف ادعای „میهن‌پرستان“ آبکی ما، نفس ادامه این حکومت به ناامنی داخلی، به بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی دامن می‌زند. حتی یک „میهن‌پرست خوب“، بایستی برای سرنگونی بلادرنگ این رژیم فکر چاره‌‌ای باشد!ـ

اما خطر فقط به امور داخلی محدود نمی‌شود. سیاست خارجی و سیاست نظامی جمهوری اسلامی، حاکی از برتری‌طلبی نظامی و سیاسی بی‌پایه و اساسی در منطقه است. هنوز پس از چند دهه، از سیاست „صدور انقلاب اسلامی“ در جهان دست برنداشته‌اند. اما این بازی، سخت خطرناک و ناامن است. اگر رژیم شاه متحد یا سگ زنجیری امریکا بود، اگر جزء سه ارتش مسلح منطقه بود و توان نظامی زمینی، هوایی و دریایی‌اش در دهه هفتاد میلادی، به نعمت افزایش قیمت نفت به بالاترین حد خود رسیده بود، اگر در پیمان „سنتو“ با پاکستان و ترکیه همکاری و روابط نزدیکی داشت، اگر مصر در زمان سادات به نعمت کمک‌های مالی اعلیحضرت، به دوست خانوادگی محمدرضا پهلوی تبدیل شده بود؛ در دوره کنونی، جمهوری اسلامی، در این زمینه کارت‌های زیادی برای بازی ندارد! مصر کنونی با عربستان متحد است. در هر تنشی مابین عربستان و ایران، پاکستان خود را در کنار عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و مقابل جمهوری اسلامی قرار می‌دهد. ترکیه، تحت رهبری اردوغان، رویای اصلی‌اش امپراتوری عثمانی است و بسته به این که منافع لحظه‌ای‌اش چه باشد، بین دو صندلی می‌نشیند. درست مثل دوره جنگ ایران و عراق، که از هردو طرف به اندازه کافی باج گرفت و وضع اقتصادی خودش را تحکیم کرد. البته جمهوری اسلامی، „متحدان قدرتمندی“ مثل بشارالاسد، حزب الله لبنان و… دارد ک بیشتر وبال گردن بودجه ایران و چاه ویلی برای بودجه ایران هستند! هر آدم متعارف و منصفی، چنین „دیپلماسی“ بی‌مغز و ایزوله‌ای را خطری برای کشوری مثل ایران با موقعیت ویژه ژئوپلیتیک کشور می‌فهمد. می‌داند که این روش برخورد ضددیپلماتیک، فقط به تشنج در روابط بین‌الملل کشور با همسایگانش، به ایزوله بیشتر و تاوان اقتصادی، سیاسی و نظامی سخت‌تر برای مردم ایران منجر خواهد شد. از این دیپلماسی، به جز ناامنی در فضای داخلی و بین‌المللی برای ایران حاصل نمی‌شود. نکته مهم اما در این است که جمهوری اسلامی نیاز دائمی به چنین تشنجی دارد تا مبارزه طبقاتی و اجتماعی در داخل کشور را به بهانه „دشمن خارجی“، بیش از پیش سرکوب کند و به انحراف بکشد. نیاز به تشنج دارد که کشتار، اعدام و شکنجه را „مقبول“ جلوه دهد. نیاز به „دشمن خارجی“ دارد تا مخالفین را در داخل و خارج کشور ترور کند، سانسور و نقض حقوق ابتدایی و بشری مردم ایران را حاصل „فشارهای خارجی“ اعلام کند.ـ

ـ“برگ برنده امنیت‌خواهانِ تسلیم‌طلب“، سیاست نظامی‌گری جمهوری اسلامی است که در این پادگفتار بیشتر به آن خواهیم پرداخت! سیاست دو گانه و دو جناح سازی رژیم (دوراندیش و کوراندیش!)، اگر برای بخشی از افکار عمومی داخل در مقطع نمایش‌های انتصاباتی کاربرد دارد، برای دیپلماسی بین‌المللی و نیروهای نظامی-امنیتی کشورهای دیگر سیاستی بی‌اثر و لو رفته است. نیروهای دیگر در جبهه ارتجاع در خاورمیانه و در سطح جهان، هدایت استراتژیک نظامی و دیپلماتیک را در اختیار دارند و کسی که روند رخدادهای سیاسی و نظامی‌گری جهانی و خاورمیانه را دنبال می‌کند؛ به درستی تشخیص می‌دهد که جمهوری اسلامی، در آرایش نیروها و توان اقتصادی، بازی را باخته است. فقط با بلوف و پشتک و واروی بین‌المللی نمی‌تواند به این روند ادامه دهد! برای تاخیر بن‌بست سیاسی نظامی‌اش و فروپاشی کل سیستم، با باج دادن‌های گزاف به کشورهای دیگر کار را کمی عقب می‌اندازد، ولی قادر به گشایشی استراتژیک در وضع خود نیست. لیست باج‌ها نیاز به کاروسیعی دارد ولی نگاهی به آن‌ها، نامطمئن و ایزوله بودن این حکومت را در عرصه بین‌المللی نشان می‌دهد که از روسیه و چین تا اروپای غربی و امریکا امتیازات یک جانبه به دیگران می‌دهند. در کنار آن، شاهد داستان‌های تکراری هستیم که هر از چندگاهی در اختلافات درون حکومت خبرش به بیرون درز پیدا می‌کند. چند نمونه آشنای آن در سالیان اخیر: سوریه و نفت مجانی، ترکیه و گاز مجانی، پاکستان و پول‌های پرداخت نشده‌اش همگی حق سکوت به این قدرت‌های محلی است. نمونه خفت‌آور دیگرش حماس است که بین جمهوری اسلامی و قطر خودش را به حراج گذاشته است. همه این امتیازات و باج دهی‌ها توسط جمهوری اسلامی، از ثروت مردم ایران، فقط برای خروج از ایزوله کامل بین‌المللی است.ـ

این موارد، همگی نشان از صدمات سنگین به وضعیت اقتصادی، سیاسی، نظامی کشور دارد که برخی از باج‌ها اثرات درازمدت تاریخی بر معاهدات بین‌المللی خواهند داشت! باری، بپردازیم به پولی که صرف خرید سلاح و آتش‌افروزی‌های نظامی می‌شود. بررسی نظامی‌گری و نقش بخش نظامی در تولید و بازتولید سرمایه‌داری نیاز به نوشته دیگری دارد. آن‌چه که خامنه‌ای (هفتم ژوئن 2017) در تفسیر عملیات تروریستی داعش در مجلس و قبر خمینی „ترقه‌بازی“ می‌نامد، بازتاب فاز دیگری از بحرانی است که در خاورمیانه هنوز به اوج نهایی خود نرسیده است. به نظر می‌رسد که آن چه در افغانستان، عراق، لیبی، یمن و سوریه تاکنون رخ داده است، ابعاد وضع خطرناک خاورمیانه را برای مردم کشورهای منطقه و از جمله مردم ایران، به اندازه کافی روشن نکرده است. گزارش‌های خرید نظامی کشورهای منطقه یکی از شاخص‌هایی است که می‌تواند وضعیت این کشورها را بدون گمانه‌زنی ارزیابی کرد. سلاح‌هایی که خریده می‌شوند، برای انبارها و موزه‌ها نیستند، نشان‌گر زرادخانه‌هایی پر از تجهیزات هستند که سرانجام „در جایی“ بایستی شلیک شوند و در جنگ یا جنگ‌های منطقه‌ای انسان‌های بسیاری را به نابودی کشند.ـ

برای مقایسه، بایستی یادآورشد که در سال 1366، یک سال پیش از قبول آتش بس از سوی رژیم جمهوری اسلامی و سپس کشتار زندانیان سیاسی در ایران در تابستان 1367، دولت ایران چهار میلیارد دلار و دولت عراق نه میلیارد دلار اسلحه از بازار جهانی خریداری کرده بودند. در سال 1367، نابرابری تجهیزات بین دو دولت، وضع را به آنجا کشاند که ارتش و سپاه قادر به ادامه جنگ نبودند و خمینی به ناچار „جام زهرش“ را سرکشید و آتش بس با رژیم عراق را پذیرفت.ـ

این آمارها، برای مقایسه بودجه جنگی 1987 دو دولت اصلی خاورمیانه در یک جنگ دامنه دار با بودجه نظامی‌ای می‌باشد که در سال‌های اخیر کشورهای منطقه، به ویژه عربستان، ایران و ترکیه برای تدارک جنگ‌های فعلی و بعدی هزینه کرده‌اند. شکل شماره یک، سهم کلی هزینه‌های نظامی در جهان را در سال‌های 1988 و 2014 نشان می‌دهد. آمار به صورت آشکاری کاهش هزینه نظامی در اروپا را پس از پایان جنگ سرد نشان می‌دهد. در حالی که در 1988 اروپا 720 میلیارد دلار برای نظامی‌گری بودجه صرف می‌کرد، در سال 2014 با کاهش تقریبا 45 درصدی، 400 میلیارد دلار هزینه کرده است. در عوض خاورمیانه و شمال آفریقا از رقم 80 میلیارد دلار در سال 1988 با افزایش جنون‌آسای 250 درصدی، بودجه خرید نظامی را به 200 میلیارد دلار افزایش داده است (ن. ک. شکل شماره یک). [1]ـ

شکل 1 سهم هزینه‌های نظامی در جهان در سال 1988 و 2014 (برمبنای قیمت‌های ثابت در 2014)

شکل 1 سهم هزینه‌های نظامی در جهان در سال 1988 و 2014 (برمبنای قیمت‌های ثابت در 2014)ـ

شکل 1 سهم هزینه‌های نظامی در جهان در سال 1988 و 2014 (برمبنای قیمت‌های ثابت در 2014)ـ

در این جنون نظامی‌گری در خاورمیانه، نقش عربستان سعودی با فاصله بسیار نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه دیده می‌شود. این کشور بودجه نظامی خود را از 23 میلیارد دلار در سال 1988 به 85 میلیارد دلار در سال 2015 افزایش داده است. این آمار قبل از قرارداد اخیر نظامی ترامپ با دولت عربستان سعودی می‌باشد. نکته دیگر که به اندازه کافی تامل برانگیز است، برطبق این آمار، عربستان پس از امریکا، چین و روسیه، چهارمین کشور با بالاترین بودجه نظامی در جهان است. کشورهای امپریالیستی نظیر فرانسه، انگیس و آلمان نیز به اندازه عربستان برای سلاح خرج نمی‌کنند (ن. ک. شکل شماره 2). عربستان در سال 1988 در رتبه هشتم خرید سلاح در جهان بود، در سال 2015 به رتبه چهارم خرید سلاح در جهان می‌رسد.ـ

شکل 2 کشورهایی با بالاترین بودجه نظانی در سال‌های 1988 و 2015 (منبع سیپری)

شکل 2 کشورهایی با بالاترین بودجه نظانی در سال‌های 1988 و 2015 (منبع سیپری)ـ

شکل 2 کشورهایی با بالاترین بودجه نظانی در سال‌های 1988 و 2015 (منبع سیپری)ـ

این آمار در سال 2013 در شکل شماره دو چنین است.[2] در یک نگاه میزان سرمایه‌گذاری امریکا بر روی „صنعت جنگ“ و فاصله شاخص آن با بقیه جهان چشم گیر است. در این سال هم عربستان در مقام چهارم با رقم 67 میلیارد دلار قرار دارد.ـ

شکل 3 بالاترین هزینه‌های نظامی جهان در سال 2013

شکل 3 بالاترین هزینه‌های نظامی جهان در سال 2013

شکل 3 بالاترین هزینه‌های نظامی جهان در سال 2013

خریدهای نظامی جمهوری اسلامی، بین سال‌های 2000 (1379) تا 2015 (1394) در نمودار زیر دیده می‌شود. جمهوری اسلامی، در طول شانزده سال، حدود 171 میلیارد دلار برای ماجراجویی نظامی برباد داده است. به طور متوسط 10.5 میلیارد دلار سالانه بودجه نظامی جمهوری اسلامی بوده است، یعنی 250 درصد بیشتر از آخرین سال جنگ ایران و عراق که دربالا ذکر شد.[3]  با این حال، ذخیره سلاح و مهمات این رژیم، قادر به رقابت با زرادخانه عربستان سعودی نیست. این رقابت جمهوری اسلامی با مجموعه کشورهای منطقه خاورمیانه و اقیانوس هند، که توان اقتصادی، مالی و نظامی بسیار مناسب‌تری نسبت به ایران دارند، به ورشکستگی کشور و نیز از دست رفتن منابع حیاتی اقتصادی ایران برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم کشور منجر شده و خواهد شد. مجموع راهی که این رژیم در زمینه سیاست بین‌المللی و نظامی اتخاذ کرده است، وضع ایران را بی‌ثبات‌تر و زمینه را برای تحلیل رفتن بیش از پیش بنیه اقتصادی و اجتماعی ایران مهیاتر می‌کند.ـ

اگر „میهن‌پرستان“ آبکی ما هنوز متقاعد نشده‌اند، بهتر است به شکل شماره 4 و آمارهای خرید نظامی در دوره احمدی نژاد توجه کنند. به صورت واضحی، تشدید سیاست نظامی‌گری در دو دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و برادران پاسدارش، هیچ کمکی به „امن“ شدن ایران نکرد که برعکس با افزایش فشار و تحریم بین‌المللی، کشتی اقتصاد کشور به گِل نشست. آن هم در دوره‌ای که بهای هر بشکه نفت از 10 دلار به 150 دلار جهیده بود. یکی از نتایج این „دست و پازدن نظامی“، پذیرش شرایط ترکمان‌چای در قراردادهای اتمی ایران و کشورهای امپریالیستی می‌باشد. کمی به ارقام، سال‌های تخصیص بودجه نظامی، نتایج مخرب سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی آن بنگریم. جاه‌طلبی اتمی جمهوری اسلامی را نیز در همین سال‌ها در نظر بگیریم. چهره کارتن خواب‌ها و گورخواب‌ها را دوباره به یادآوریم و دربدری مردم عادی کوچه و بازار، اعم از کارگر، معلم و زحمتکشان شهر و روستا، برای اساسی‌ترین نیازهای زندگی‌اشان مرور کنیم و حالا از „وطن‌پرستان“ آبکی، این تسلیم‌طلبان بی‌منطق بپرسیم که آیا رابطه‌ای بین سیاست و دیپلماسی جنگ‌افروزانه که تحت حکومت‌های مختلف از خامنه‌ای، رفسنجانی و موسوی گرفته تا روحانی بدون وقفه دنبال شده است و بحران و بی‌ثباتی کل جامعه و نیز فضای بین‌المللی حول و حوش مسئله ایران می‌بینید؟

شکل 4 هزینه‌های نظامی ایران از سال 2000 تا 2015

شکل 4 هزینه‌های نظامی ایران از سال 2000 تا 2015

شکل 4 هزینه‌های نظامی ایران از سال 2000 تا 2015

همسایه دیگر ایران، ترکیه عضو ناتو و به رهبری اردوغان در سودای احیای امپراطوری عثمانی تقریباً دو برابر جمهوری اسلامی سالانه پول برای اسلحه و جنگ افروزی سرمایه‌گذاری می کند.[4]ـ

شکل 5 هزینه‌های نظامی ترکیه از سال 2000 تا 2015

شکل 5 هزینه‌های نظامی ترکیه از سال 2000 تا 2015

شکل 5 هزینه‌های نظامی ترکیه از سال 2000 تا 2015

این لیست را می‌توان با دیگر دولت‌های هم‌جوار در خاورمیانه و اقیانوس هند مقایسه کرد که نتیجه و سمت و سوی واحدی را نشان می‌دهند. با افزایش نظامی‌گری، با آتش زدن توان اقتصادی کشور به بهانه خرید سلاح و موشک، با سیاست خشونت‌طلبانه، برتری‌طلبانه و رهبری‌جویانه بین‌المللی، هیچ دولتی در ایران، و از جمله جمهوری اسلامی، „امن“تر نمی‌شود، برعکس به جنگ یا جنگ‌هایی سوق داده می‌شود که حاصل آن نابودی و خانه خرابی میلیون‌ها انسان بی‌گناه و شهروندان بی‌دفاع و از جمله شهروندان ایران خواهد بود. تجربه جنگ هشت ساله جمهوری اسلامی و عراق هنوز باقیست، شهرهای نابود شده در اثر حملات موشکی، توپخانه یا اشغال ارتش عراق، هنوز بازسازی نشده‌اند. معلولین آن هنوز رنج روزمره‌اشان را دارند که برای خمینی که „جنگ را نعمتی“ برای خود و حکومتش می‌دانست، به میدان‌های مین و تله‌های ارتش تا بن دندان مسلح عراق تحت رهبری صدام حسین رفتند. بازهم می‌خواهید از طریق حمایت از سیاست برتری طلبانه جمهوری اسلامی، جنگ دیگری را به مردم ایران تحمیل کنید؟ „میهن پرستی“ کور یا شووینیسم چاهی است که جلوی پای مردم کنده‌اند، بایستی افکار عمومی و مردم را از این دام برحذر داشت و نه این که با کله همه را به درون چاهی انداخت که تهش را به همین راحتی نمی‌شود تصور کرد و دید!

خلاصه کنم، این ادعا و گفتار که به خاطر „وضع امنیتی کشور“ و „خطراتی که در منطقه کشورمان را تهدید می‌کند“، دنبال این رژیم راه بی‌افتیم و دست از مبارزه برای سرنگونی آن برداریم، بی‌پایه و خطرناک است. ما در خاورمیانه‌ای زندگی می‌کنیم که جنون برتری‌طلبی دولت‌های ارتجاعی از عربستان گرفته تا ایران و ترکیه و…، منطقه را به جنگی وسیع‌تر از آنچه اکنون در جریان است سوق می‌دهد. مبارزه برای حفظ صلح و امنیت با مبارزه برای صلح و امنیت مردم منطقه و از جمله مردم ایران، پیوند خورده است. کسی که در ایران „امنیت“ می‌خواه

د، اسباب اصلی ناامنی داخلی، بین‌المللی و نظامی، یعنی رژیم جمهوری اسلامی را بایستی برچیند. بر دوستی بین خلق‌های خاورمیانه تاکید کند. با سیاست جنگ‌افروزانه دولت‌های ارتجاعی از ارتجاع منطقه‌ای عربستان، ایران، ترکیه و… گرفته تا تهاجم امپریالیستی تحت رهبری امریکا و متحدان اروپایی‌اش مبارزه کند. این سیاست برای ما، در ردیف نخست، دولت خودی است: یعنی جمهوری اسلامی! این هنر بزرگی نیست که به هفت اقلیم همسایه حمله و توهین کنیم و تمایلات شووینیستی را دامن بزنیم و به دولت جنگ افروز و رهبری طلبی مثل جمهوری اسلامی که برسیم، سکوت اختیار کنیم و دیگران را به تسلیم در برابر چنین قدرت هیولایی و خطرآفرینی کنیم. آری از دولت خودمان شروع کنیم!ـ

همایون ایوانی

هشتم ژوئن 2017

[1]  Globale Hochrüstung statt „Friedensdividende“?, Kai Kleinwächter, 12. März 2017 http://e-politik.de/artikel/2017/globale-hochruestung-statt-friedensdividende/

[2] http://www.nachdenkseiten.de/?p=24376

[3] https://de.statista.com/statistik/daten/studie/350512/umfrage/entwicklung-der-militaerausgaben-vom-iran/

[4] https://de.statista.com/statistik/daten/studie/322739/umfrage/entwicklung-der-militaerausgaben-von-der-tuerkei/