ساختارها، تظاهرات و کنشهای آلترناتیو را سازمان دهیم!، همایون ایوانی
جنبش زن، زندگی، آزادی راهی طولانی برای رهایی کامل از انواع ستم و تبعیض طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی در پیش دارد. رژیم جمهوری اسلامی، دمی از سرکوب، زندان، شکنجه و در عین حال فریبکاری در پهنه داخلی و بینالمللی نمیکاهد. تلاش اصلی ما، مبارزه بی امان برای سرنگونی قطعی، قهری و انقلابی این سیستم فرتوت و گشودن راهی برای تداوم انقلاب در مسیر رهایی بخش آن است. با اینحال، دخالت قدرتهای جهانی و رقبای منطقهای، فضاسازیِ رسانههای اصلی و موج رهبرتراشیهای بیمایه، موجبی برای انحراف تمرکز مبارزه تودههای مردم – کارگران و زحمتکشان – علیه حکومت ستمگر میشود. علاوه بر این، پیامد منفی رهبرتراشی دروغین، به هرز دادن بخشی از توان و وقت اپوزیسیون چپ و نیروهای دمکراتِ پیگیر نیز هست.ـ
موجسوارانِ بدنام رسانهای دوست دارند که خود را به عنوان „ائتلاف“ طبقات و اقشار مردم جلوه دهند. در واقع اینان جمعی از ولگردهای رسانهای، تازه به دوران رسیدههای پروژه بگیر، آکادمیسینهای بیجنبه و اغلب تهی مغز، قماربازان کازینوهای لاس وگاس، تکنوکراتها و سرمایهدارانی هستند که ویژگی اصلی آنان، در حضور مجازی، بیریشه و مصنوعیشان در خارج از کشور خلاصه میشود. آنان به جای اتکاء به جنبش مردمی، به ژاژخایی و کاسهلیسی دولتها و قدرتهای جهانی، حتی رقبای منطقهای جمهوری اسلامی مشغولند. به یک عکس یادگاری با یک قدرتمدار دلخوشند و آن را در چندین مصاحبه و اظهار نظر برای کسب اعتبار خرج میکنند. از بالای سر مردم، در پشت درهای بسته میکوشند که برشانههای مردم سوار شوند. با این حال، موج سواران بیریشه، حتی نمایندگی سرمایهداری ایران را نیز نمیکنند، چه برسد به کارها و ادعاهای دیگر. به موضوع بیریشگی سیاسی و عمرِ گذرای چنین چهرهسازیهایی در نوشته دیگری باید پرداخت. به هر حال، موضوع به این سادگیها پیش نخواهد رفت و „شنونده باید عاقل باشد!“ـ
چنین رهبرتراشیهایی، برای کنشگران جنبشهای مختلف در ایران از جوان و پیر، از کارگر و تهیدست شهری تا روشنفکر پیشرو، از هر جنسیتی و ملیتی، دردسری مضاعف میتراشد. همان گونه که در بالا اشاره شد، مبارزه علیه حکومت ستمگر، در اولویت نخست بوده و هست، اما افشای سنگ اندازیها و دروغپردازیهای سلبریتیهای پلاستیکی و نقشِ مخرب رسانههای اصلی همچون ایران اینترنشنال، بی بی سی، صدای امریکا، „من و تو“ و دهها شاخک و زیر مجموعه آنان، نیز متاسفانه بخشی از توان و نیروی مبارزین را به خود مشغول میدارد. رسانههای اصلی و دست اندرکارانشان، رویای دروغینی به سبک کارخانه رویاسازی هالیوود تولید میکنند و به خورد من و شما میدهند: یک „آزادی“ پفکی – تا چندی پیش به آن „آزادی یواشکی“ میگفتند – که „به دور از هر اندیشه و نگرش سیاسی“[1] که قول „آزادی و عدالت“ را „با سازماندهی و همبستگی“ برای „هر باور و زبان و گرایشی“[2] وعده میدهد.ـ
خودرهبرخواندگان، ما را دعوت میکنند که جنبش انقلابی، از آگاهی، سیاست و مبارزه دور شود و آنگاه تهی از خواستهها و مطالبات مشخص به رهبری ایشان که در پیامکشان با نام مستعار „سازماندهی و همبستگی“ مستتر است، تن در دهند. در عوض ، بشارت میدهند که „آزادی و عدالت“ در راه است که البته مجریانش همین خودرهبرخواندگان هستند و اربابان بینالمللیشان! همین ترفندها را در زمینه جنبش دادخواهی با بودجه بگیرانی که اینک در پشت صحنه همین تئاترِ رهبرتراشی کنونی فعالند، داشتیم. در سند مشترکی نوشتیم „به من بگو چگونه «داد» خواهی خواست، تا به تو بگویم جامعه فردای تو، چگونه عدالتی را حاکم خواهد ساخت.“[3]
آزادی و عدالت برای فرزندان کار و تلاش، برای جوانان بیآینده، زنان و کوییرها، خلقهای تحت ستم، و… تبلور مشخصی در مطالبات، برنامهها و شعارهایشان دارد که سالها، دههها و حتی قرنها، نظام فرتوت شاهنشاهی و جمهوری اسلامی، مانع برآورده شدن آنها در عرصه سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع شدهاند. وعده توخالی „آزادی و عدالت“ با مجریانی که در هر حادثه سیاسی، چرخشی به سوی دیگر داشتهاند، قابلیت باور ندارد. یک دروغ است که در زرورق رویای رسانهای به ما عرضه میشود. به پرونده سیاسی تک تک آنان که نگاه کنیم، زیگزاگ و حرکت مارپیچی دیده میشود: از جمهوری اسلامی تا لابیگری دولتهای فخیمه، از روزنامهنگاری تا بودجه بگیری، از خاتمی و روحانی تا سلطنت و فاشیسم، از تز „ما انقلاب نمیخواهیم“ تا „انقلابیگری“! از „من سیاسی نیستم“ تا „رهبران جنبش“.ـ
به راستی، کدام حرف و کدام حرکت این جماعت معتبر است که ادعای الانشان قابل باور باشد؟
چکیده مطلب اینکه، نیاز زمانه کنونی، دوری از رویاپردازی دروغین رسانهها و سلبریتیها و گسترش و ارتقایِ تلاش برای تحقق رویا و خیالِ مشترک خودمان است. تلاشها، همفکریها، هماندیشیها بایستی راهی برای همدلی میان مردمان و همکاری جنبشهای مختلف اجتماعی-طبقاتی بگشایند. حاکمان و ستمگران، از ازل تا به ابد، کار خودشان را میکنند. بدنام بودهاند و بدنامتر خواهند شد. ما به خیالها و امیدهای این خیزشهای رنگارنگ دل بستهایم، ما به دلیری زنان و جوانان کشورمان، ما به فریاد خلقهای ایران، ما به اعتصابات کارگران، ما به جنبش بیچیزان و تهیدستان، ما به معلمان و دانشجویان پیشرو، ما به زندانیانِ این جنبش بیهمتا و گردانهای رزمنده و بیشمار هستههای سرخ و مخفی، کمیتههای محلی و شوراهای منتخب کنشگران جنبش دل بستهایم.ـ
همین دلبستگیهاست که تلاش تک تک کنشگران، جمعیتها و تشکلها را در شرایطی سخت و ناهموار، دو چندان ضروری ساخته است. برای گذر از رودخانه دروغ رسانهها و موج سواری سلبریتیهای جلبک تبار، نیاز به ارادهای واقعی به هماندیشی و تلاش برای همافزایی توان مبارزاتیامان از طریق همکاریهای بیشتر برای همبستگی با مبارزه طبقاتی-اجتماعی جاری در ایران داریم. باری، برای سرنگونی جمهوری اسلامی و علیه رهبرتراشی رسانهای، ساختارها، تظاهرات و کنشهای آلترناتیو را سازمان دهیم!ـ
همایون ایوانی، ۳ ژانویه ۲۰۲۳
ـ [1] ن.ک. به توییت گلشیفته فراهانی، 1 ژانویه 2023، مثل کوتاه، تهی و کلی: „همه با هم، در داخل و خارجِ ايران، به دور از هر اندیشه و نگرش سیاسی براى رسيدن به آزادى با هم همدل و یکصدا هستيم.“ـ
ـ [2] ن. ک. به توییت مشترک خود رهبرخواندگان (گلشیفته فراهانی، رضا پهلوی، حامد اسماعیلیون، علی کریمی، مصی علی نژاد و نازنین بنیادی) در آغاز سال 2023.ـ
ـ [3] جنبش دادخواهی از چشم انداز رهایی بخش
سند مشترک جمعی از زندانیان سیاسی جان بدر برده از کشتارهای رژیم جمهوری اسلامی، خانواده های جانفشانان و جانباختگان، فعالین سیاسی و مدافعین حقوق زندانیان سیاسی، روشنفکران و هنرمندان
2 Antworten
[…] میگفتند – که „به دور از هر اندیشه و نگرش سیاسی“[1] که قول „آزادی و عدالت“ را „با سازماندهی و […]
[…] میگفتند – که „به دور از هر اندیشه و نگرش سیاسی“[1] که قول „آزادی و عدالت“ را „با سازماندهی و همبستگی“ […]