ساعت 1و 15 بامداد دوشنبه 28 مارس 2016 برابر با نُهم فروردین ماه 1395 عکسی از طرف دوستی دریافت کردم که به دنبال نشانی از رفیق « سیامک» نامش از یک ماه پیش سراغ مرا میگرفت ؛ چرا که میگفت او به خط شریعتی تعلق داشته و یا به تعبیر او « هوادار شریعتی » بوده و با وی در کردستان در سال 1365 همراه بوده است و از سوی دیگر از دوستی شنیده است که نام خانوادگی ِ « سیامک » ، « فتحی » وگیلانی… بوده است ! بر اساس همین نشانه ها بود که از من می پرسید که آیا چنین کسی را میشناسم ؟!…
خبرت خرابتر کرد جراحت ِ جدایی
چو خیال ِ آب ِ روشن که به تشنگان نمایی
در ِ چشم ، بامدادان ، به بهشت برگشودن
نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی
عکس حاضر مربوط به سال 1365 است . دورانی از زندگی عباد که امیدواریم به این ترتیب اطلاعات بیشتری در باره ی آن بدست آوریم .
ستاره هایی که در دهه ی شصت به تصور کوته بینان ِ کژاندیش و زشت کرداری که در مسند ِ جمهوری اسلامی اردو زده اند ؛ میرانده شدند (!) چنان نیرومند و درخشانند که هر آن و هر زمان تلاءلو یی دیگر دارندو طلوعی دگر بار می کنند . نگاه کنید ! آنها ، آنجا ، همانجا هستند و چشمک میزنند و می درخشند و ره می نمایند ! و قاتلان ِ آنها البته و اما ، هر لحظه و هر ساعت و هر روز ، به افول و مرگ و نیستی ، نزدیکتر می شوند !
یاد ِ عباد و همه ی جانفشانان ِ دهه ی شصت گرامی باد !
28 مارس 2016 برابر با 9/ 1/1395
وزیر فتحی
شرح تصاویر : نفر سمت راست ِ عکس ، عباد الله فتحی ست .
زمان : 1365
مکان : دره ی گاپیلون کردستان ؛ مقر راه کارگر
