انقلاب در نیمهراه: تهیدستی و تهیدستان شهری / اردشیر مهرداد
تحولات سیاسی نیمقرن گذشته ایران و نیز تجربیات بسیاری جوامع دیگر میآموزد که تهیدستان خواه منفعل بمانند و خواه به حرکت درآیند در شکل بخشیدن به فضای سیاسی و سمتوسوی آن اهمیتی حیاتی دارند. این تجربیات جای تردیدی نمیگذارند که تهیدستان هرگاه نتوانند به یک سوژه برای رهایی خود و همهی محرومان و ستمدیدگان تبدیل شوند، لزوماً به معنای آن نیست که به حاشیه روند و در سمت مقابل عمل نکنند و نتوانند در به بند کشیدن بیشتر خود و محرومان و ستمدیدگان دیگر نقشی داشته باشند. انباشت نارضایی در میان یک جمعیت بستری است برای به حرکت درآوردن آن جمعیت. اما تحولات ناشی از حرکت آنان میتواند به روی چشماندازهایی دوسویه گشوده شود: سویهای بر رهایی سیاسی و اجتماعی و سویهای بر اسارت و ستم بیشتر. بر این پایه است که نقش تهیدستان برای انقلاب ضد سرمایهداری و ضد استبدادی به همان اندازه میتواند حیاتی باشد که برای مقابله با رشد بدیلهای فاشیستی، ارتجاعی و تمامیتگرا.