آخرین مطالب رسیده درباره اعتصاب زندانیان سیاسی و خواسته ها ی برحق کارگران و معلمان زندانی

زندان
زندان

محمود بهشتی لنگرودی بعد از ۲۲ روز اعتصاب غذا ار بیمارستان به مرخصی فرستاده شد

حکایت همچنان باقی ایست !ـ

امیرجواهری لنگرودی

پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ برابر با ۱۲ می ۲۰۱۶

کلام آخر هنوز گفته نشده است!

در حالی این یادداشت کارگری را خدمت شما ارائه می دهم که مطابق خبرها، از وضعيت معلمان دربند، محمود بهشتی لنگرودی، دبیرکل پیشین وسخنگوی فعلی کانون صنفی معلمان ایران ، از بیمارستان به مرخصی فرستاده شد. او پس از ۲۲ روز اعتصاب غذا، با ترخیص از بیمارستان به منزل به مرخصی رفته است تا لابد تجدید قوا نماید و به زندان باز گردانده شود . در شبکه های اجتماعی احتمال آزادی اسماعیل عیدی همراه درخواست وثیقه از خانواده عبدی و همچنین رسول بداقی ، هم مطرح شده است . لازم به ذکر است که رسول بداقی معلم نام آشنای تازه از زندان رها شده ، که برای ملاقات دوست دیرینه معلم زندانی بهشتی لنگرودی به  بیمارستان خمینی رفته بود با حمله هفت نفر از مامورین روبرو می شود . این ماموران امنیتی چنان رسول بداقی را مورد ضرب و شتم قرار داده که به گفته شاهدان عینی احتمال شکستگی فک و بینی ایشان بسیار محتمل می باشد . بداقی را به همراه برادر همسرش به زندان امنیتی نامعلومی انتقال می دهند منتقل می کنند .

در این میان برای همه کسانی که با نگرانی اعتصاب غذای محمود بهشتی لنگرودی و جعفر عظیم زاده فعال کارگری و اسماعیل عبدی دبیرکانون صنفی معلمان تهران را دنبال می کنند و یا در تلاش رساندن پیام آنان و حمایت هر چه گسترده تر از این اعتصاب غذا هستند، تردیدی وجود ندارد که ترخیص محمود بهشتی لنگرودی از بیمارستان یا حتی پایان این دور از اعتصاب غذا، به معنای پذیرش خواست های اصلی اعتصابیون نیست. مثلا محاکمه در دادگاه علنی با حضور وکیل و هیئت منصفه که از خواست های محمود بهشتی لنگرودی بود ، چنانچه اجرایی گردد بدون هیچ تردید به محاکمه سیاست های تبهکارانه حاکمیت در مورد آموزش و پرورش و مطالبات معلمان تبدیل می شود ، بنابراین رژیم جمهوری اسلامی به آن تن نخواهد داد.

امروز همچون دیروز بخش بزرگی از فعالین سیاسی و آزادیخواهان دگراندیش در زندان ها که اساسا هیچ جرمی جز دفاع از حقوق انسانی شهروندی ندارند ، از تجدید محاکمه در دادگاه علنی وسیعا استقبال می کنند، حتی اگر هزینه چنین خواستی، اعتصاب غذا باشد. دستگاه قضایی که عملا آلت دست شکنجه گران و بازجویان امنیتی است ؛ از امنیتی کردن اعتراض به فقر، دستمزدها و حقوقهای زیر خط فقر دست برنمی دارد. به این دلیل ساده که شاهدیم اعتراضات صنفی مزد و حقوق بگیران دائما بیشتر می شود و هیچ چشم اندازی برای کاهش دامنه این اعتراضات نیست. اوضاع اقتصادی به قدری به هم ریخته است که هیچ چاره اندیشی حتی اگر فرض کنیم که مثبت و تاثیرگذار هم باشد به سادگی و کوتاه مدت قابلیت اجرایی شدن ندارد. علاوه بر این اگر اتهام تهدید علیه امنیت ملی را در اثر اعتصاب غذا و حمایت هایی که تا به امروز صورت گرفته حتی حذف کنند، بسرعت با موجی بزرگ از اعتصاب غذای سایر فعالان اجتماعی در زندان و با حمایت های گسترده تری از این اعتصاب ها در سطح داخلی و بین المللی روبرو می شوند. یعنی عقب نشینی در شرایطی که به غیر از زور و سرکوب ، اهرم دیگر ی برای مهار مردم ندارند و حتی نمی توانند دستمزدهای معوقه کارگران و معلمان حق التدریسی را پاسخ بدهند، بسرعت مردم را به پیشروی تشویق می کنند. بنابراین آزادی معلمان دربند بخشی از سیاست جنگ و گریز دستگاههای امنیتی هست. هدف شان اینستکه تمرکز مبارزاتی روی پرونده های اعتصابیون در درون و بیرون از زندان و در سطح حمایت های بین المللی، کاهش پیدا کند، بیانیه های حمایتی حذف بشود، و بین خانواده ها و حامیان و فعالین اعصتابیون در بیرون از زندان شکاف بیافتد. ترخیص از بیمارستان محمود بهشتی لنگرودی و هر فعال صنفی و سیاسی و اجتماعی دیگر ، واکنش به فشار ناشی از اقدامات حمایتی و پیگیری خود محمود بهشتی لنگرودی در اعتصاب غذا و نامه شجاعانه او به رییس قوه قضاییه هم هست. نیروهای امنیتی با هدف ایجاد اختلاف در داخل زندان ،اقدام به جدا کردن جعفر عظیم زاده از اسماعیل عبدی کرده اند. این سیاست تبهکارانه و امنیتی را فقط با ادامه حمایت از خواست اعتصاب غذا می می توان درهم شکست. با آزادی هر کدام از اعتصابیون، طبعا کانون حمایت ها از یک فرد به نفرات بعدی منتقل می شود. البته در روزهای اخیر با افزایش نگرانی از سلامت جسمی اعتصابیون شاهد درخواست هایی برای پایان دادن به اعتصاب غذا و ادامه مبارزه به شیوه دیگری از طرف بعضی از تشکل های مستقل بوده ایم.

این یک واقعیت آشکار استکه ؛ اعتصاب غذا آخرین تیر ترکشی هست که زندانی بعد از مقاومت و بازجویی پس دادن های متوالی در زندان، برای دفاع از حرمت انسانی خودش، رساندن صدای اعتراضی اش به خانواده اش و همراه کردن مردمان جامعه با  حق خواهی اش به پای اعتصاب غدا می رود.

فعال سیاسی زندانی اعم از معلم – کارگر – نویسنده – مدافع محیط زیست و اقلیت ملی و مذهبی و هر انسان آزادی خواه زندانی دیگری؛ با اعتصاب غذای خود ،چشم امید از مساعدت دولتی، و زندانبان و همه کائنات زمینی و آسمانی برمی دارد و به نیروی عدالت مطالبه اش، و حمایت مردم با وثیقه کردن جانش و دست زدن به اعتصاب غذا تکیه می کند. زندانبانان شرایطی ایجاد می نمایند و صدور احکام ظالمانه ، حاکمان شرع، عملا راهی جز اعتصاب غذا برای کارگر و معلم معترض در زندان باقی نمی گذارند . اما ما هم پا به پای تشکل های مستقل صنفی و کارگری بر خواست پایان اعتصاب غذا و ادامه مبارزه به شیوه های دیگر تاکید می کنیم. و بر آنیم تا ظلم و بیداد و نا امنیتی شغلی در جامعه است، مبارزه برای مطالبات معلمان و کارگران ادامه دارد.

جا دارد همراهی خودم را با بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر* بیان کنم که در بیانیه شان با ابراز امید به آزادی همه کارگران زندانی، معلمان زندانی و تمامی زندانیان سیاسی، خواهان این می باشند که تمامی احکام زندان تحت عنوان „اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی“  ، و به خطر انداختن امنیت کشور ، لغو گردد. چنین باد!

amirjavaheri@yahoo.com

***

دوستان! همبندان عزیز!ـ

ما زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر، به اعتراض شما و بیانیه ای که به مناسبت اول مه منتشر کردید، ارج میگذاریم و از آن پشتیبانی میکنیم. شما براستی از حق ما زندانیان سیاسی و حق ما کارگران و ما مردم دفاع میکنید. اعتراض شما به فقر، دستمزدها و حقوقهای زیر خط فقر و بی تامینی، اعتراض شما به امنیتی کردن هر اعتراضی علیه این وضعیت تحت عنوان „اخلال در امنیت ملی“ و برابر شدن آن با زندان، اعتراض همه ما کارگران و ما مردم است. ازجمله ما زندانیان سیاسی که امضا کننده این نامه هستیم تحت اتهاماتی از همین دست حکم زندان گرفته و بهترین سالهای زندگی مان را داریم در زندان میگذرانیم.

خوشحالیم که تشکلهای مختلف کارگری و معلمان و بسیاری از همکارانمان به این اعتراض پیوسته اند.  این حمایت ها نشان میدهد که ما بسیاریم.

اما اعتصاب غذای شما که از دهم  اردیبهشت واردش شده اید، بشدت ما رانگران وضعیت جسمی و سلامتی شما کرده است. ما وضعیت شما را متوجه هستیم. چه بسا بارها خودمان بخاطر اینکه صدایمان را به بیرون برسانیم ناگزیر شده ایم، با دست بردن به اعتصاب غذا فریادمان را بلند کنیم. اما نیرویی که همیشه به ما قدرت داده است، اتحاد و همبستگی هم طبقه ای هایمان و مردم معترض با خواستهای برحق ما بوده است.

دوستان اعتراض شما شنیده شد. صدای آن نه فقط در ایران بلکه در آنسوی مرزها انعکاس یافت. با اتکا به این حمایت ها و پشتیبانی ها  از شما میخواهیم که هر چه زودتر به اعتصاب غذایتان خاتمه دهید. بگذارید تا در کنار یکدیگر و با نیرویی قویتر خواستهایمان را پیگیر شویم و به جلو بریم. از اعتصاب غذای آقای محمود بهشتی نیز خبر داریم و سخنمان خطاب به ایشان نیز هست. و میخواهیم که در کنار ما باشد و به اعتصاب غذایشان خاتمه دهد.

به امید آزادی همه کارگران زندانی، معلمان زندانی و تمامی زندانیان سیاسی

تمامی احکام زندان تحت عنوان „اخلال در امنیت ملی“ باید لغو شود

سهیل بابادی، محمد جراحی، بهنام ابراهیم زاده، زانیار مرادی، رمضان احمد کمال، احمد کریمی ، مهدی عظیمی، ابراهیم فیروزی، یاسر حمیدی شهرابی، حسین کاکاوند ، حمید نوروزی ، حسین غلامی آذر

٢١ اردیبهشت ٩٥، ١٠ مه ٢٠١٦

جمعی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر

***

در همبستگی با خواسته ها ی برحق کارگران و معلمان زندانی در حال اعتصاب غذا!ـ

بیش از دو هفته از اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده، دبیر هیئت مدیره اتحادیه آزاد کارگران، اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان (تهران) و محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی کانون صنفی معلمان (تهران)، می گذرد و مسئولین حکومت ضدکارگری و ضد معلم جمهوری اسلامیِ سرمایه تاکنون به خواسته های آنها بی اعتنا بوده اند.  این انسانهای مبارز و شریف،  در دفاع از خواسته های بغایت منطقی سیاسی و اجتماعی خویش و در دفاع از حقوق انسانی کارگران و همه ی اقشارجامعه که در زیر خط فقر روزگار می گذرانند، به آخرین حربه یعنی اعتصاب غذا روی آورده اند که سلامتی آنها را، آنهم در شرایط دهشتناک زندان، بخطر میاندازد. عظیم زاده و عبدی بطور متحد در بند 8 زندان اوین، بیانیه اعتراضی خود را انتشار داده و از 10 اردیبهشت اعتصاب غذا را آغاز کرده اند و محمود بهشتی از ابتدای ماه مذکوردر اعتصاب غذا به سر برده است.  بیانیه عظیم زاده و عبدی در تشریح دلایل اعتصاب غذای خود از چنان اهمیتی برخوردار است که نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی را در چارچوب مبارزه ی طبقاتی به چالش کشانده و با پرده برداشتن از سیاست های تزویر و ریای آنان ، از حقوق و آرمان کارگران و زحمتکشان دفاع میکند.  آنها در این بیانیه بدرستی دلایل زندانی شدن کارگران و معلمین مبارز و انقلابی و سرکوبگریهای نظام جهنمی سرمایه داری جهموری اسلامی را بصورت شفاف، چنین بیان میکنند : „تحمیل دستمزدهای زیر خط فقر، عدم پرداخت به موقع دستمزدها در ابعادی گسترده، نابودی کامل امنیت شغلی اکثریت قریب به اتفاق کارگران با قراردادهای موقت و سفید امضا و بخش چشمگیری از معلمان تحت عناوین مختلفی همچون معلمان آزاد، حق التدریسی، شرکتی، پیمانی و پیش دبستانی… نهادینه کردن گسترده شرکت های پیمانکاری در صنایع بزرگ و متوسط دولتی و غیر دولتی و غارت مضاعف دسترنج کارگران، گسترش کار کودکان… و نابودی تدریجی آموزش و تحصیل رایگان،غارت و چپاول صندوق تامین اجتماعی و برخی دیگر از صندوقهای بازنشستگی، ممنوعیت ایجاد تشکلهای مستقل کارگران و معلمان و امنیتی کردن اعتراضات آنان… تحمیل چنین وضعیتی بر کارگران و معلمان و دیگر زحمتکشان به مثابه اکثریت عظیم مردم ایران، امروزه عرصه را چنان بر زندگی و هستی آنان تنگ کرده است که… ما میدانیم و بر این امر اذعان داریم که با فعالیتهای مان امنیت و آسایش کسانی را که بر بستر قانون شکنی و تحمیل فقر و فلاکت بر کارگران و معلمان سالیان سال دست به غارتگری زده اند به خطر انداخته ایم و با اصرار بر تحقق خواستهای بر حق مان تداوم منافع چپاول گرانه ی آنان را به چالش کشیده ایم.“

نظام جمهوری اسلامی بر بستر غارت دسترنج کارگران و زحمتکشان غنوده است و با خصوصی سازی، تمرکز و برسمیت شناختن شرکت های پیمانی در واحدهای تولیدی کوچک و بزرگ، امنیت شغلی کارکنان را نابود کرده و بر تعداد بیکاران جامعه  بصورت میلیونی افزوده است. در حالیکه نسبت به خیل عظیم آقازاده های مُفتخور و انگلِ جامعه، بیت رهبری، سپاه، ارتش، پلیس، جانیان و شکنجه گران اطلاعاتی، مساجد و مراکز اسلامی و غیرو از جیب طبقه کارگر حاتم بخشی میکنند و  حداقل دستمزد در چارچوب خط فقر به میزان سه میلیون و پانصد هزار تومان را „شورای عالی کار“ بیشرمانه به 812 هزار تومان کاهش می دهد و هرگونه اعتراضی نسبت به این دزدیِ آشکار، با اتهام امنیتی، سرکوب و فعالان کارگری و فرهنگی به زندان روانه می شوند و آزارهای روحی و جسمی به آنها تحمیل می گردد.  حبس های تعلیقی بمثابه ی تهدید مستقیم و دائمی و پیامد آن حبس های تعزیری به کارگران، معلمان و سایرمبارزینِ و لایه های پائینی جامعه که در بستر و عرصه مسائل و منافع طبقه کارگر و زحمتکشان قرار دارند، تحمیل میکنند.  از نظام جمهوری جنایتکار اسلامی سرمایه که بیش از سه دهه جامعه ایران را با سرکوب وحشیانه در بیحقوقی مطلق نگه داشته و دهها هزارنفر از کمونیستها و آزادیخواهان و مدافعین راستین طبقه کارگر را قتل و عام نموده، انتظاری بیش از زندان و شکنجه و کشتار نیست.  ما کارگران و مردم زحمتکش ایران  با مرزبندی با هر گونه سازش و مماشات طبقاتی، سرنگونی نظام سرمایه داری را تسریع کرده و تلاش کنیم تا با فرا رویاندن این نظام جهنمی توسط انقلاب اجتماعی کارگران و زحمتکشان، دنیای انسانی را سازمان داده و با لغو مالکیت خصوصی، جامعه ای به دور از ستم و استثمار انسان از انسان و نیز در جهت تحقق برابری در تمام عرصه ها از جمله میان زنان و مردان برقرار گردد.

شورای همبستگی با جنبش کارگری – پاریس ضمن حمایت از خواسته ها و مطالبات این زندانیان اعتصابی، از تمام فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، سازمان ها و احزاب و نهادهای کارگری می خواهد که از خواست های برحق زندانیان اعتصابی در زندان های مخوف نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی حمایت نمایند تا کمپینی به گستردگی جهان، سازماندهی شود و اعتراضات در سطح اجتماعی آن تبلور یافته تا ضمن تحقق خواسته های این عزیزانِ در بند، آنها سلامتی جسمی و فکری خویش را برای تداوم مبارزه ی طبقاتی، هرچه زودتر باز یافته و اعتصاب غذای خود را پایان دهند. سردمدارانِ نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی بدانند که مسئول هر گونه عوارض و عواقبی هستند که تندرستی  فعالان کارگری و معلمان را ناشی از اعتصاب غذا، به خطر افکند.

پیش بسوی آزاد کردن کُلیه زندانیان سیاسی

نابود باد نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

شورای همبستگی با جنبش کارگری ـ پاریس

19 اردیبهشت 1395 ـ 8 مه 2016

conseil.solidarit@yahoo.fr