عیدِ مختصر، سعید یوسف
در این صدای پرنده، نویدِ مختصری ست که: باز، نوبتِ عیدِ سعیدِ مختصری ست و هرچه کیش دهیمش، نمی رود...
در این صدای پرنده، نویدِ مختصری ست که: باز، نوبتِ عیدِ سعیدِ مختصری ست و هرچه کیش دهیمش، نمی رود...
ـ (پویان در بهار ۴۹ مقاله ی رد تئوری بقا را نوشت، و داریم به ۵۰ سالگی اش نزدیک می...
گلی ست سرخ گلی ست سرخ که در دشت خاوران باشد که سرخی اش همه از خونِ عاشقان باشد گلی...
شعر «از یک دو قطره تا اقیانوس» را، که گاهی هم به نام سطر اولش «در ساقه های نازک گندم»...
تنها نشانه در خانه ام یک سنبلِ سپید تنها نشانه از نوروز ست او هم، ولی به فکر فرار است...
تمرین مدارا (با یاد محمد مختاری) شعرم شنید و از سر مهر آن عزیز گفت شعری ست خوش، ولی ز...
مدرسه ی انقلاب مداد، مسئله اش انتشارِ آگاهی ست مرامِ دفترِ کاهی برابری خواهی ست مداد چرخد و هر سو...
منظرِ سکّوی انقلاب چه خوب است روسری انقلاب بر سر چوب است زشتیِ بیداد را نمودن زیباست پرده نهادن به...
توضیح: این نوشته را، که گونه ای «مقاله ی منظوم» است، در اوائل سال ۶۲ و تنها چند ماهی پس...
به یاد رفیق عزیزم ماسیس عزیزخانیان، که من او را به نام پدرش و به شوخی ماطاووس می خواندم، و...
Mehr