Kategorie: نویسندگان

همایون ایوانی

سرمایه دیجیتالی و آینده‌ نیروی کار بخش سوم| انقلاب صنعتی چهارم و دگرگونی پارادایم تکنولوژی اطلاعاتی

بخش سوم برنامهٔ «سرمایه دیجیتالی و آینده‌ی نیروی کار » را با همایون ایوانی دنبال خواهیم‌کرد. در این قسمت همایون ایوانی به مسئله‌ای می‌پردازد که آینده‌ی تمامی صنایع و مشاغل را شکل خواهد داد: انقلاب صنعتی چهارم و دگرگونی پارادایم تکنولوژی اطلاعاتی در قسمت‌های قبلی اشاره شد که جهان ما با سرعتی باورنکردنی در حال تغییر است، و این تحولات تنها به هوش مصنوعی و اتوماسیون محدود نمی‌شود؛ بلکه به تمامی بخش‌های اقتصادی و اجتماعی ما نفوذ کرده است. آیا آماده‌اید تا با این امواج جدید همگام شوید؟ در ادامه، وارد بحثی عمیق‌تر درباره‌ی انقلاب صنعتی چهارم و تأثیرات آن بر دنیای تکنولوژی اطلاعاتی می‌شویم. این انقلاب که با سرعتی سرسام‌آور در حال وقوع است، نه تنها شیوه‌ی کارکرد صنایع را دگرگون می‌کند، بلکه اساساً نوع نگاه ما به مفاهیم نیروی کار، سرمایه، و حتی پیشرفت انسانی را زیر سؤال می‌برد. ـ

در انقلاب صنعتی چهارم، تکنولوژی‌هایی مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، رباتیک پیشرفته، و داده‌های بزرگ

(Big Data)

دیگر تنها ابزارهایی برای افزایش بهره‌وری نیستند؛ آن‌ها خود به بخش‌های اساسی سیستم‌های تصمیم‌گیری و اقتصادی تبدیل شده‌اند. دگرگونی پارادایم تکنولوژی اطلاعاتی به معنای تغییر در نحوه‌ی پردازش و استفاده از اطلاعات است. موضوع زمانی خطرناک‌تر‌می‌شود که تمامی این دست‌آوردها که مازاد نیروی کار است در انحصار قدرت‌ها، ابر شرکت‌ها و اشخصاصی هستند که آنها را برای حفظ نظم موجود و منافع اقلیتی از جامعه به‌کار خواهند گرفت، و اطلاعات نه دیگر تنها به عنوان ابزاری برای دسترسی به دانش، بلکه به عنوان سرمایه‌ای استراتژیک عمل می‌کند که علاوه بر سودآوری، کنترل اقتصادی و سیاسی را نیز به دنبال دارد. این تغییرات گسترده سؤالات مهمی را مطرح می‌کند: چگونه نیروی کار آینده برای مقابله با این تکنولوژی‌ها و انحصارات خود را سازماندهی می‌کند؟ آیا این تحولات هم‌زمان که فرصت‌های شغلی و مهارت‌های جدید ایجاد می‌کنند، منجر به افزایش بیکاری و شکاف طبقاتی بیشتر خواهند شد؟ در این‌مجموعه برنامه‌ها همایون ایوانی ضمن تشریح این موضاعات به عمق پرسش‌ها خواهد پرداخت تا تصویر روشنی از شرایط کنونی و آینده‌ی نیروی کار در دوران پس از این دگرگونی‌ها را بریمان ترسیم کند تا با مفاهیم نوین تکنولوژی اطلاعاتی و پیامدهای آن در حوزه‌ی اقتصادی و اجتماعی بیشتر آشنا شویم و درک بهتری از چالش‌ها و فرصت‌های پیش رو به دست آوریم. پس با ما همراه باشید و در بیشتر دیده شدن این برنامه‌ها ما را یاری کنید.

سرمایه‌ دیجیتالی: انقلاب تکنولوژیک و بحران بزرگ سرمایه‌داری

نگاه هفته: سرمایه دیجیتال و آیندهٔ نیروی کار – ۲: انقلاب تکنولوژیک و بحران بزرگ سرمایه‌داری

دانش و اطلاعات به‌عنوان شکلی از کالا و سرمایه. ـ

شاید بسیاری از ما وقتی به سرمایه و کالا فکر می‌کنیم، تنها به اجناس فیزیکی مانند پوشاک یا وسایل خانگی فکر کنیم، اما در دنیای امروز، اطلاعات و دانش نقش محوری‌تری ایفا می‌کنند. دهها سال است که دانش و تکنولوژی اطلاعاتی به یکی از ارزشمندترین سرمایه‌ها تبدیل شده‌اند؛ کالایی که نه تنها به افزایش بهره‌وری کمک می‌کند، بلکه به ابزاری برای تسلط اقتصادی و سیاسی قدرت‌های بزرگ جهانی تبدیل شده است. در قسمت دوم « سرمایه‌ی دیجیتالی و آینده‌ی نیروی کار» همایون ایوانی به جنبه‌های دیگر این موضوع پیچیده و بسیار مهم جهان مدرن می‌پردازد؛ از تأثیر انحصارات تکنولوژی بر اقتصاد جهانی تا پیامدهای این دگرگونی‌ها بر نیروی کار و شیوه‌های سازماندهی آن. این هفته با ما همراه باشید تا به ابعاد مختلف این موضوع بپردازیم.ـ

انقلاب تکنولوژیک و بحران بزرگ سرمایه‌داری موضوع گفتگوی این هفته است

عباس هاشمی

برگی از تاریخ – زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره پنجم: پرسش‌هایی از داخل کشور

به سوال‌های‌تان در حد دانسته‌هایم پاسخ می‌دهم، پرسیدید: تفاوت بنیادی میان نظرات رفقا  پویان-احمدزاده و جزنی را در چه می‌دانم؟

چون از نظر من این سه رفیق بسیار ارزشمند و برجسته، از سنت‌ها، خاستگاه‌ها و گرایش‌های متفاوتی آمده‌اند، دارای تفاوت‌های بسیار هم هستند: «رفیق بیژن» از خانواده و محیطی کاملا سیاسی و اساسا توده‌ای و «سازمان جوانان حزب توده» و با نقد حزب توده و نوعی فکر کمینترنی، «رفیق مسعود» از خانواده ای سیاسی ملی-مذهبی و با گرایشاتی شبه مائوئیستی و سوسیال امپریالیستی و جنگ دراز مدت، «رفیق پویان» از خانواده‌ای فرهنگی، توده‌ای و متاثر از فرهنگ چپ اروپایی و آمریکای لاتین بیشتر، که در نگاهش ترکیبی از روش‌ها و تاکتیک‌ها را در نظر دارد. این‌ها سه رویکرد متفاوت، به چشم‌انداز و پروسه تشکیل حزب داشته‌اند. من نگاه رفیق پویان را مدرن‌تر و بازتر و به روزتر می‌بینم. ایکاش تمام این‌ها باقی می‌ماندند و در مبارزه‌ی مشترک، با وجود اختلافات، سرمشق همه می‌شدند و به این درماندگی

همایون ایوانی

نگاه هفته: از داده‌ها تا دلارها | سرمایه دیجیتال و آیندهٔ نیروی کار – گفتگوی تلویزیون جنبش با همایون ایوانی

تلویزیون جنبش: پنج‌شنبه این هفته همراه شده‌ایم با همایون ایوانی تا دربارهٔ یکی از پدیده‌های جدید و مهم در اقتصاد مدرن، یعنی « سرمایه دیجیتالی» گفتگو کنیم. سرمایه دیجیتالی نه تنها مفهوم جدیدی در عرصهٔ اقتصادی است، بلکه تأثیرات گسترده‌ای بر نحوهٔ سازماندهی نیروی کار و روابط تولید در جامعه گذاشته است. از نقش اطلاعات و داده‌ها در تولید ارزش اقتصادی گرفته تا تغییرات اساسی در مفهوم مالکیت و کنترل بر منابع، همه از جمله موضوعاتی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند. این گفتگو نه تنها به بررسی کلیات سرمایه دیجیتالی می‌پردازد، بلکه تلاش می‌کند از زاویه‌ای مارکسیستی به مسئله نگاه کند؛ از جمله این‌که چگونه سرمایه دیجیتالی می‌تواند به ابزاری برای بهره‌برداری از نیروی کار تبدیل شود و چه چالش‌هایی را برای آیندهٔ نیروی انسانی به وجود می‌آورد. همچنین، این گفتگو به بحث در مورد تأثیرات ملموسی می‌پردازد که سرمایه دیجیتالی ممکن است در زندگی روزمره هر فرد داشته باشد.ـ

عباس هاشمی

برگی از تاریخ – زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره چهارم: در مورد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

با ضربات ۸ تیر واقعا کمر سازمان شکست یا دقیق‌اش این است که بگوییم سازمان بی سر شد. با این‌که در ساختار تشکیلاتی پیش‌بینی شده بود؛ و وجود دسته‌ها و شاخه‌های مستقل و متفاوت، دلیلش همین بود که ضربات نتوانند به یک‌باره سازمان را فلج کنند، اما بعد از ضربات ۵۴ که سازمان بخش بزرگی از کادرهایش را از دست داد، از جمله رفیق بهروز ارمغانی را، عملا امکان جدی حفظ استقلال این شاخه‌ها از بین رفت و سازمان را در برابر وضعیت ویژه‌ای قرار داد: فکر جدی‌تر برای رفتن به سوی کارگران برای تحکیم پایه‌های سازمان. اجتناب از عضوگیری در میان روشنفکران و دانشجویان، باز بالا گرفت …اما سازمان زیر آتش ضربات مرگبار دشمن قرار گرفته بود و برغم توجه به این نارسایی مهم عملا کار چندانی برای تغییر ساختار خود نتوانست انجام بدهد!ـ

بعد از  ضربات ۸ تیر ۵۵ عملا کادرهای درجه ی دو و حتی درجه سه بار مسئولیت‌ها را بر عهده گرفتند و البته تمام تلاش و سعی خود را به کار بردند که سازمان را حفظ کنند. درست در همین دوره که رهبری ضربه خورده بود، گرایش راست، «منشعبین» (خط بیگوند) اوج گرفت و اعلام جدایی کردند که همین باقیمانده‌ی درجه دو و سه را، دچار محدودیت کمّی هم کرد!ـ

عباس هاشمی

برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: پاره سوم: مهم‌ترین دوره ی فعالیت سیاسی

اما اهم آن نکات مهم بویژه برای شما که به سازمان فدایی علاقمند هستید، و متاسف از نابودی آن، عبارتند از: ـ

ـ ۱- سهم روشنفکران طبقه‌ی متوسط  در انحرافات و انحلال جنبش فدایی، علی‌رغم پتانسیلی که این سازمان در هنگام انقلاب، برای فرا رفتن از آن وضعیت ناگوار ، یعنی فقدان رهبری و داشتن امکان ساختن پایه های ‌یک تشکیلات زیرزمینی کارکری ؛ چنانچه اندکی درایت و احساس مسئولیت  می‌بود،می‌توانست و امکان آن بود که با ساماندهی یک مبارزه‌ی ایدئولوژیک علنی وسیع با کل چپ انقلابی، «هسته‌ی پروپا قرصی از انقلابیون چپ کارگری» را سازمان دهد،که لااقل در قدم‌های بعد به چنین افلاسی نیافتد. ـ

ـ۲-ریشه «بحران روشنفکری» و بن بستی که به آن دچاریم اما مهم‌ترین مسئله‌ی من بوده  که پس از سال‌ها تامل و پیگیری، آن‌را در آموزه‌های افلاطون یافته‌ام و معتقدم نگاه افلاطون با نگاه ولایت فقیه انطباق بسیار دارد و نیز اساس باورهای فاشیستی، در تئوری‌های اشرافی و نژادپرستانه‌ی او  ریشه دارد .

عباس هاشمی

برگی از تاریخ: زندگی و تجربیات عباس هاشمی: بخش نخست؛ شکل‌گیری شخصیت فردی

تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه با دگرگونی‌های شتابزده و پیچیده نیم قرن اخیر، با کاستی‌های قابل توجهی در زمینه مستندسازی روبروست. بسیاری از رویدادها و تجربه‌های مهم به دلیل عدم ثبت دقیق، دسترسی نداشتن به منابع و مآخذ معتبر و یا توجه ناکافی به جزئیات، به مرور زمان در ابهام فرو می‌روند و حقیقت جای خود را به روایاتی نامعتبر و یا حتی دروغین می‌سپارد. برای پرهیز از تاریخ دروغین و تحریف شده و به ویژه در زمینه تاریخ جنبش چپ انقلابی ایران، به سراغ گفتگو با معاصرانی رفته و خواهیم رفت که در دل این رویدادها حضور داشته‌اند. از نزدیک شاهد رخدادهایی بوده‌اند که می‌توانند با ارائه روایت‌های دست اول و معتبر، پایه‌های محکم‌تری برای پژوهش‌های تاریخی ژرف‌تر و دقیق‌تر فراهم کنند. این گفتگوها نه تنها به روشن شدن زوایای پنهان تاریخ کمک می‌کنند، بلکه امکان انتقال تجربیات و دانش نسل پیشین جنبش به نسل‌های آینده را نیز فراهم می‌آورند. شبنامه مجموعه گفتگوهایی را به صورت کتبی یا شفاهی با چهره‌های شناخته شده در جنبش چپ ایران تحت عنوان „برگی از تاریخ“ تدارک می‌بیند که نخستین گفتگو از این مجموعه با رفیق عباس هاشمی از کادرهای برجسته سازمان چریکهای فدایی خلق ایران انجام شده است. شما را به خواندن این گفتگو دعوت می‌کنیم.

میتینگ سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در میدان آزادی، بهار 1359

نوزایی اندام‌واره‌های اقتدار توده‌ای ۳: گذر به ساختارهای جدید – زایشی با تاخیر و چالش

بخش نخست این نوشته[1] به موضوع آفرینش دوباره‌ی کمیته‌های شهری و کمیته‌های هم‌یاری در دوران پس از آبان ۹۸ و کرونا و بخش دوم به مجامع عمومی کارگری و اجتماعات مردمی[2] پرداخت. در بخش سوم، به چالشی در پیدا کردن ساختاری درخورِ سطح مبارزه طبقاتی و اجتماعی کنونی به صورتی تجربی و ساده شده نزدیک می‌شویم. به دریافت نگارنده، یکی از دلایل وقفه‌ در بلوغ و باروری سازمانی جنبش‌های مردمی در ایران واپس ماندن از گذر به ساختار تشکیلاتی و مبارزاتی نوین است. شبکه‌های مسطح سال‌هاست که در جنبش‌های اعتراضی ایران، پدیده شناخته شده‌ای هستند[3] که توانایی‌ها و کاستی‌هایش در عمل برای کنش‌گران داخل و خارج از کشور تجربه شده است. چالشی که در چند ساله اخیر با آن روبه‌رو هستیم، گذرِ این شبکه‌های مسطح به ساختارهایی کاراتر ــ از جمله ساختارِ شبکه‌های فدرالیستی ــ است. این نوشتار به این گونه از سازمان‌دهی شبکه‌ای با نگاهی به تفاوت در ساختارش با شبکه‌های مسطح، سازوکارِ تصمیم‌گیری، ظرفیت‌های شبکه فدرالیستی برای گسترش، دوام و ادامه‌کاری می‌پردازد. سپس امکان و ضرورتِ گسترش هم‌کاری بین‌گروهی با اتکاء به ساختار شبکه‌های فدرالیستی به بحث گذارده می‌شود. بخش پایانی، انبوه چالش‌های بیرونی و درونی مورد بررسی قرار می‌گیرند و…

دادخواهی رهایی‌بخش و زندان‌های شاهنشاهی / همایون ایوانی

آن‌که شلاق می‌زند، پشت کسی را که شلاق می‌خورد امضا می‌کند. چه اتفاقی افتاده است؟ کی پشت کی را امضا می‌کند؟
اینجا دیگر امضا ثبت گذشته نیست، اتفاقی افتاده است اما شلاق امضای این اتفاق نیست، احضار گذشته است، یعنی گذشته بازی در اینجا هم هست اما این امضا به جای اینکه جریانی را به گذشته بسپارد گذشته‌ای را جریان می‌دهد، گذشته‌ای را حال می‌کند. پیش مردم را روی پشتش می‌گذارد، مثل حقش را کف دستش. بالاخره این گذشته‌ی مردم حق این مردم است، و پشت مردم هم فرقی با کف دست مردم ندارد.ـ