دو شعر از مجید خرمی: بسوی ِ یک ستاره ی آشتی — آی گُلجان ، ستایش جان!ـ

بسوی ِ یک ستاره ی آشتی دوست می دارم بنشینم روی برگی سبز ،ـ     ـ              همچون…

بهار می شود!، عباس هاشمی

  یکسال پس از واقعه ی سیاهکل، یک روز سرد زمستانی ساواک به خانه ی ما…

«بهار خاوران»

محمود خلیلی «بهار خاوران»   از بلندای دماوند و سبلان تا جنگل های خونین گیلان از…

من بهار را می فروشم» محمود خلیلی »

                                   « من بهار را می فروشم »…

قلب ِبزرگ ِبهار درسینه ی ما می تپد، مجید خرّمی

به روی لبانت تبناک زنبوری را ترسیم می دارم .ـ مترس ازنیشک ِآن ،ـ باعسل ِصدایت…

شوریدنِ بر تباهیِ فرهنگ، متن فشرده ی سخنرانی اکبر معصوم بیگی بر مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده

آن چه در پی می آید، متن فشرده ی سخنان من است در روز جمعه 13…

من یک زن ِآزاد هستم، شعری از مجید خرّمی

در ابری اناری فام پستان هایم باز می شد .ـ می دیدم پشنگه ی خون ِقلبم…

آبا، علی‌ دروازه غاری

اولین بار “آبا” رو تو فروشگاه کاستکو دیدم. پسرش یدی‌ از من خواسته بود که باهاش…

دو شعر تازه از مجید خرمی: ا یرا ن، سرزمین ِدارآ با د ! و جهان سراسردر اندوه می گذرد

ا یرا ن، سرزمین ِدارآ با د!ـ ـ کارد گوشت ِشیرین ِکیک را خنج می کشد…

جای خالی رفقای از دست رفته ام! – نگاهی زندگی و آثار جانفشان داریوش کایدپور، از: همایون ایوانی

 اگر می ماندند شکوفه باران می شدند درختان بادامی که از تیغ گذشتند اگر می ماندند…