بزِ کوهی، سعید یوسف – زندان قزلحصار، ۱۳۵۲
بزِ کوهی دینگ، دادنگ… چه غوغاست، چه زنگ؟ می جهد چالاک از صخره به سنگ بزِ کوهی، بزِ پیشاهنگ با...
بزِ کوهی دینگ، دادنگ… چه غوغاست، چه زنگ؟ می جهد چالاک از صخره به سنگ بزِ کوهی، بزِ پیشاهنگ با...
نه اهلِ گفتن زور و نه اهلِ تمکینیممرامِ ما همه آزادگی ست، ما اینیم ندای خشمِ جهانی اسیرِ بیدادیممبین که...
بسا صدا که درین باغ است صدای فش فشِ فوّاره یا که خش خشِ برگ صدای زنجره و غوک و...
سروده #سعید_یوسفای کبوتر، مرو از شانهٴ من،ـتا به لب شاخهٴ لبخندم هست(سعید سلطانپور) برای سعید سلطانپور که امسال هشتاد ساله...
غلط نبود ـ #سعید_یوسف غلط نبود غلط نکردیم و آنچه کردیم فقط به عشقِ جمالِ توهّمی خطوطِ محو و گمی...
در این صدای پرنده، نویدِ مختصری ست که: باز، نوبتِ عیدِ سعیدِ مختصری ست و هرچه کیش دهیمش، نمی رود...
ـ (پویان در بهار ۴۹ مقاله ی رد تئوری بقا را نوشت، و داریم به ۵۰ سالگی اش نزدیک می...
گلی ست سرخ گلی ست سرخ که در دشت خاوران باشد که سرخی اش همه از خونِ عاشقان باشد گلی...
شعر «از یک دو قطره تا اقیانوس» را، که گاهی هم به نام سطر اولش «در ساقه های نازک گندم»...
تنها نشانه در خانه ام یک سنبلِ سپید تنها نشانه از نوروز ست او هم، ولی به فکر فرار است...
Mehr