کجاست خاوران، محمود خلیلی
زیبا ترین رختت را بپوش دستی به قلبت بکش از شهر برون آی گامی بزن و راه مشرق را در...
زیبا ترین رختت را بپوش دستی به قلبت بکش از شهر برون آی گامی بزن و راه مشرق را در...
تابلو به فا صله ای که میان ماست می اندیشم ؛ نه چون دو سنگ ِ مستقرّ !ـ بل...
منظرِ سکّوی انقلاب چه خوب است روسری انقلاب بر سر چوب است زشتیِ بیداد را نمودن زیباست پرده نهادن به...
اشاره : مثنوی «بازدید از کارگاه» در آذر ماه 1381 طی کار در پروژه ء آروماتیک چهارم – پتروشیمی برزویه...
پریدلان پریدلان ِ صبوری که کس نیازردند طریق مِهر گرفتند و رنج ها بردند صبورسرگذراندند و صخره سا ماندند زمانه ...
در این دوران تلخی که مرارت ها فراوانند کجا باید پناه آریم ؛ جز آنجایی که یارانند ؟ اگرخاک است...
توضیح: این نوشته را، که گونه ای «مقاله ی منظوم» است، در اوائل سال ۶۲ و تنها چند ماهی پس...
شبنامه (از سری شعر های خیابانی ) حسن حسام تا خیابان ها ی شورشی تهی شوداز فریاد ِ مردم...
پای از شب نرفته بود هنوز مهربانی را چه گرم در قهوه خانه نوشیدیم و زمان را چه ساده ، چه بی اعتنا به خاک سپردیم پای از شب نرفته بود هنوز كه آواز و ساز...
افسون از هزار روزن می دانی شعر چیست جادو ست موج به جانت می اندازد سِحر است همین که تکان...
Mehr