شعری از حسن حسام برای محمود صالحی و رضا شهابی و همه پرومته های در زنجیر

ـ این جا برقص …ـ پیرِ ما گفت :ـ به جز زنجیری بر دست و پای…

دلدادگی، شعری از عباس سماکار

برای آیدا و احسان دلدادگی سکوت عمق کور کلمه است بردباری خاموش صخره ها ست بی…

ياقوت، به خاطره ى “خلاف تشكيلاتى، شعری از بهروز داودى

ياقوت *ـ به خاطره ى  “خلاف تشكيلاتى”  **ـ رنج نامه ى  سى ساله ات در دست…

بر کشورم چه رفته است – گفتگوهای زندان به زبان آلمانی منتشر کرد: کتابی درباره زندگی و آثار سعید سلطانپور

در آستانه برگزاری هفتمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران در شهر هانوفر آلمان…

كودكانِ كار، بهروز داودى

درد بزرگ تو چيست دست هايم  آقا خوشحالى بزرگ تو كدام است خواب هايم   آقا…

یلدای مادران ِ سیه پوش، حسن حسام

صدای بی صدایت از حنجره خونین می گذرد و بر لبان خشک و ما سیده یخ…

مقتول «لعنت آباد»، شعری از حسن حسام در ماه های اول کشتار شصت و هفت

هنگامْ كه غبار خاكستریِ سحر بر چهره ي خيس بنفشه‌زار مي‌نشيند و عطر بي دريغ آفتابِ…

در سوگ، سروده ای از حسن حسام

هرروز چند ین و چند بار ـ                    به تکرار بر صفحه می نویسم :               ـ ـ                           بیدار…

ريل‌هاى زير پا، بهروز داودى

تن مي‌دهى  به  ريل ها در زير پايت درست، همانگونه كه دل  داده اى به  عادت…

تبعيد، شعری از بهروز داودى

بغض وطن تركيد پرتاب كرد ما را دستهاىِ  جهالت مان باور نكرديم باور نكرديم با باورِ…